نشسته ام به در نگاه می کنم ...
نشسته ام به در نگاه می کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیچکس با من نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
غصه را همدم پذیرفتم در این ماتم سرا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
زین راه راز پیوند ،
آن همسفر چرا رفت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای آخرین شاهنامه
افسانه ی بی ادامه
بی سنگ و کباده بابا
تنهایی پرده خونا
ته مونده پهلونا
از اسب افتاده بابا ...
(Aprin 4 , 2018)
"731 روز گذشت ..."
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کصشر جدیدی در راه است....غایید مارو
طَرَبش بالاست ...
حالا یکی باید شریفیان رو بکشه بیرون
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ویرایش توسط Milik : 04-04-2020 در ساعت 09:16 PM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 505 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 505 مهمان ها)