پسینی الوداع کردیم و رفتیم
دل از دلبر جدا کردیم و رفتیم
آخ پسینی که عروسی ولم بود
میون آتش سوزان دلم بود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تمام شب به کفایت شراب خوردم و بعد
اذان صبح که شد با همان وضو کردم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کسی جز تو از دردهای درون من آگاه نیست
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فراموش ميشوي گوي که هرگز نبودهاي⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
ره چنان بسته که پرواز نگه ،
در همین یک قدمی می ماند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آلوده شدم به ماتمی بی سر و ته
بازیچه ی دست غم غمی بی سر و ته
از بس که سپردم سر و ، ته هییییچ نبود
تبدیل شدم به آد(م)ی بی سر و ته...
#ح_سین
من کی ام ؟ انبوه اشعاری پریشان از شعار
هم حسین
هم منزوی
بسیار تلخی ناگوار ....
دیر است گالیا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بهرام با اهنگ عمق با عمق زیاد رید
جان خدا تویی
دُردانه ی منی ..
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فراموش ميشوي گوي که هرگز نبودهاي⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
در حال حاضر 407 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 407 مهمان ها)