معمولی
از چشمه خسته آمدم
با دست بسته آمدم
من دلشکسته آمدم
یا غوث ربانی مدد
یا احمد جامی مدد
...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
احساس آزادی می کنم ،
در انتخاب رنج ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کاری به مضمونشم ندارم ولی شعرشم شعر خوبی نیست
زبان شعر مولانا گونه اس ولی چه کاریه تا مولانا هست تو بخوای با زبان اون شعر بگی که کوششی بودن اثرت از سه کیلومتری داد بزنه ؟
خودت باش ریدی تو اوقاتمون
من کی ام ؟ انبوه اشعاری پریشان از شعار
هم حسین
هم منزوی
بسیار تلخی ناگوار ....
این طیف کارها هم نیازه ،
نباید دنبال اسم بود همش (ایمان دارم که اگه جای اسم خودش به عنوان شاعر می نوشت حضرت مولانا) حداقل کسی به شعرش خرده نمی گرفت ...
موسیقیش هم قابل تحمل بود ، واسه یه کار سفارشی که اصلا به قسمت بیضوی شکل بدنش هم حسابش نیاورده ، کار قابل قبولی ساخته ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
احساس می کنم ،
کسی که نیست ،
کسی که هست را ،
از پای در می آورد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 116 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 115 مهمان ها)