گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد
گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد
تا از تن تبدار زمین روح خدا رفت
بالندگی از همت عنقایی ما رفت
آن ابر که گل هم قدم بارش او بود
سیراب نکرده عطش دشت، چرا رفت؟
با آمدنت بهار دل پیدا شد
بلبل به نوا آمد و گلها وا شد
ای کاش که رفتنت نمی دیدم من
با رفتن تو قیامتی بر پا شد
می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ
بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ
آرامتر از همیشه با یاد خدا
گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ
هر دل شد حجله ای برای غم تو
هر دیده چو دجله است در ماتم تو
از یاد نرفته ای که دلها با توست
دل نیست مگر دلی که شد همدم تو
دل به عشق اش داده ام دلداده ام
بَهراین دل، دل فکاری گریه کن
می رسد خرداد و داد از یاد ِاو
کی توانم بردباری، گریه کن
افسوس که نو بهار آخر گردید
آن باغ پر از شکوفه پر پر گردید
اندوه ، اندوه از فراق آن گل
کز بوی خوشش جهان معطر گردید
دنیا به عزای تو یتیمانه گریست
هر مرد و زن و عاقل و دیوانه گریست
من کودک معصوم یتیمی دیدم
آنروز چه مظلوم و غریبانه گریست
تصویر تو را چو خاک در قاب گرفت
آئینه شکست و گریه بر آب گرفت
ای هم نفسم نماز آیات بخوان!
خورشید به گل نشست و مهتاب گرفت
تنها نه دل و سینه و سر میسوزد
خورشید و ستاره و قمر می سوزد
هر شب که به گلزار تو آیم بینم
از داغ تو لاله تا سحر می سوزد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)