هرکه او بیدارتر پر دردتر....
تو رو خاک به یادگار برد ، بوی آسمون بگیره
.
انقد لینوکس لینوکس کردی طرف احساس خطر کرد اومد ببینه چ خبره
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
گفتم كه عمر اين سفر كوتاهه كوتاه ِ
گفتي كه ياد من هميشه با تو همراه ِ
در كناري از خانه ي ما، اتاقي ست سرد و آبي
تخت و گيتار كهنه ي من، عكس يك زن به ديواري
زني زيبا روي و خندان، يار من بود او دوراني
حالا من ماندم و من، گيتار و سيگار و تنهايي
عشق من رفت به تن خاك، طعم ِ شب نيست جز بيداري
اي عكس خندان بشنو از من، خواهمت ديد روزگاري
ديگرم نيست ناي ماندن بايد آغاز، آغاز ِ رفتن
چاقويي پنهان ته ِ گنجه، دست هاي سردم رگ هاي سبزم
من نه پيرم نه جوانم، من نه پيدا نه نهانم
من نه گوشم نه زبانم، من نه اينم و نه آنم
من نه از عالم هستي، نه ز اوج و نه ز پستي
نه به هوشم نه به مستي، چشم هشيار ِجهانم
من نه از مردم ِ خاكم، نه پليدم و نه پاكم
نبض ميلاد و هلاكم، در ِ درهاي زمانم
من نه غيرم و نه خويشم، نه به خوابم نه پريشم
از كي ام من زچه كيشم، مانده ام تا كي بدانم
فرامرز اصلاني-محمد علي بهمني
عصرها به ياد تو عود روشن ميكنم
عصرهايي كه بي تو سرد و مردابي ان
تا سيل پنجره ها رو نبرده
بيا كه قهوه اي بنوشيم، نيرواناي من
من هنوز عصرها به نذر لبخند تو
يه شاخه بنفشه به گنجشك ها ميدم
به ياد روزهاي دور پروانگي
دورم يه پيله ي آجري ميچيدم
تو مثه يه فرشته اي كه بال هاشو
توي آتيش يه گناه از دست داده
من اما همون كودكِ ساده ام
كه آن سوي درخت هاي سيب ايستاده
من هنوز عصرها به نذر لبخند تو
يه شاخه بنفشه به گنجشك ها ميدم
به ياد روزهاي دور پروانگي
دورم يه پيله ي آجري ميچيدم
وداع ِ آخرم با تو، وداعم با نفس هام ِ
ببين نزديكِ ويرون شم، رفيقم قلب تنهام ِ
يه دريا توو چشام دارم، شبم سر ريز بارونِ
بدون تو كسي جز من كنار من نميمونه
نه همراهي كه راهي شه، نه دستي كه پناهي شه
نه فانوسي كه پايان هراس كوره راهي شه
چشام خيسن، خداحافظ، عزيز من، خداحافظ
دلم خونه، خداحافظ، پشيمونه، خداحافظ
در حال حاضر 38 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 38 مهمان ها)