مرز ِ تو و چشمات روزي كه پيدا شه
اين مرز ميتونه مرز جهان باشه
هر روز احساسم پيش تو روو ميشه
تا اسمتو ميگم دنيا شروع ميشه
وقتِ پرستيدن، كي لايق ِ بادِ
انقدر رويايي، كي عاشقت بوده
دنيا خرابت شد، اينو به كي ميگي
من عاشقت بودم، دنيا رو چي ميگي
مرز ِ تو و چشمات روزي كه پيدا شه
اين مرز ميتونه مرز جهان باشه
هر روز احساسم پيش تو روو ميشه
تا اسمتو ميگم دنيا شروع ميشه
وقتِ پرستيدن، كي لايق ِ بادِ
انقدر رويايي، كي عاشقت بوده
دنيا خرابت شد، اينو به كي ميگي
من عاشقت بودم، دنيا رو چي ميگي
منو درگير خودت كن، تا جهانم زير و رو شه
تا سكوتِ هر شب من، با هجومت رو به رو شه
بي هوا بدون مقصد، سمت طوفان تو ميرم
منو درگير خودت كن تا كه آرامش بگيرم
با خيال تو هنوزم، مثل هر روز و هميشه
هر شب حافظه ي من، پر ِ تصوير تو ميشه
با من غريبگي نكن، با من كه درگير تو ام
چشماتو از من برندار، من مات تصوير تو ام
تو همينجايي هميشه، با تو شب شكل يه روياست
آخرين نقطه ي دنيا، توو جهان من همينجاست
تو همينجايي و هر روز من به تنهايي دچارم
منو نزديك خودم كن، تا تو رو يادم بيارم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پشته ی نانوشته ها بر پشت
خسته از بهتِ راه برگشتم
گفتم از رنگ عشق بنویسم
سبز رفتم سیاه برگشتم
پشته ی ناسروده ها بر دوش
دودمان سروده ها بر باد
این عبث واره های بی معنی
آخرین چارپاره ی من باد
بگذر از من که سخت دلتنگم
بگذر از من که سخت دلگیرم
نقل من هفت جانی سگهاست
هر چه جان میکنم نمی میرم
نه سرم سر سپرده ی مرگ است
نه امیدی به زیستن دارم
قصه ی من حکایت تلخی است
زندگی نیست این که من دارم
در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)