اِلله اِلله که مزارت به هرات آمده است
قوم الوات به جنگ حَضَرات آمده است
که اگر پای به میدان بگُذارم ...گویید:
حضرت فیل به جنگ حشرات آمده است
آنشب از بغض فرو خورده چه برفی آمد...!
از لب تلخ تو ای دوست چه حرفی آمد؟..
سقف و دیوار دلم داشت ترک بر می داشت
لبم از روی لبم داشت نمک بر می داشت
تو که مارا به نشان دادنِ دندانیدی
همچنین در گام ماژور خندانیدی
به چِرا آمده بودی و چَریدندیدی؟
به فروشم نرسانیده خریدندیدی؟
من هم از پشت به رویت دمریدم دم دم
روده هارا به درازی عمریدم نم نم
ببریدم سر بازار که با زآ ریدم
کودکی را که درون تو نیازاریدم
آن سوارم که خود از دست بیافتادستم
مادیان داشتم و یونجه به نافش بستم
یونجه ی آغلِ اشرافی و اسبی دَدَری؟
پسر خان و سر کوچه ی تو در به دری؟
با تو افراشتم افراشتنی هایم را
ریختی پای هدر داشتنی هایم را...
...
سرنخ قائله و مائله هم دست تو بود
بسکه خود شیفته ای دست تو هم مست تو بود
دست مستت به شب خیمه اهانت میکرد
سر کج در پک و پهلوی امانت میکرد .
هیچم از هیچ ندانستی و در پیچیدی
تازه آنهم تو که none stop میپیچیدی.......
از 3000 کامنت 2000 تاش از ایرانیاس
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
ممر دیگه انقد دستمال فرشاد حسامی دیوث رو نکش
با این اوصاف منم گرخیدم
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 606 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 606 مهمان ها)