در حسرت دیدار تو آنقدر خمارم
آنقدر که شب تا به سحر،گاه شمارم
ای دلبر دیوانه مَبَر،جور به کارم
من در دو جهان غیر تو دلخواه ندارم
دیوانه ای از بند خود آزادمو
گه در غم و اندوهمو،گه شادمو
چون بیدِ به رقص آمده در بادمو
چشمان پریشان تو بُردست قرارم
من در دو جهان غیر تو دلخواه ندارم
ای دلبر سر مست نظر باز من
ای عشق من،ایمان من ای راز من
ای نغمه ی مستانه ی در ساز من
آهنگ تو پیچیده در آوازِ دو تارم
من در دو جهان غیر تو دلخواه ندارم
به سلامتی بازی های کامپیوتری که یادم دادنهر وقت دشمن دیدم یعنی دارم راهو درست میرم !
بازی کامپیوتری گوه خورد با تو
امضات طولانیه حسش نیس بخونم نظر کوبنده بدم
خجالت نمیکشی نصف شبی درخواست دوستی میدی
در حال حاضر 526 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 526 مهمان ها)