تصادفی در آسمان
زندگی بر روی زمین
دستی پر از شقایقم
گرگی نشسته در کمین
اصرارت از چه بود صنم
سیبت درخت نبود منم
حوای احمقم تویی
ای بی حیای نازنین
از به کجا تا به کجا
کشاندی ام به هرکجا
بی اختیار سر بسپرم
چاره ندارم جز همین
.
همه همخون و ناهمخوان؛ تو ناهمخونی و همخوان
منِ بعد از تو یعنی: انّ الانسان لفی خسران ...
در حال حاضر 669 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 669 مهمان ها)