نگاهم آشکار اما تو پنهان دوستم داری
نگاهم را که میدزدم، به یک آن دوستم داری
لبت قطاب ایلامی، دهانت شهد شیرازی
به جانم بسته ای حالا که از جان دوستم داری
تمام راه بی پایان برای دیدنت خوب است
چه جایی بهتر از راهی که در آن دوستم داری
پری شب ها در این ساحل غزل می گفت از دریا
سر شب تازه فهمیدم پری سان دوستم داری
نجابت می کنی شاید گناه تو همین باشد
چرا کتمان کنی دختر، به قرآن دوستم داری
بمیرم من که امشب با غزلهایم نمی خوابی
دلت آرام می دانم ، پریشان دوستم داری
غزلسازی دغلبازم که در متن غزل گفتم
به سختی دوستت دارم تو آسان دوستم داری
به دیو در سرم باید بیاموزم که خوشبختم
ولی روزی اگر باشم من انسان،دوستم داری؟
در حال حاضر 40 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 40 مهمان ها)