در دوئل با ستاره نو ظهور موسیقی ایران آروین صاحب کینگ اف بلک اند نقطه عطف صدا
در دوئل با ستاره نو ظهور موسیقی ایران آروین صاحب کینگ اف بلک اند نقطه عطف صدا
عمری است از عاشقانه ها،خالصانه مرگنامه می سازم!
من لولیتایی می شناختم نقاش طبیعت بی جان خسبیده در پر قو تهران /
و احمد دیپلمه ی ریاضی و ناراضی راننده ی تاکسی زردم بود مشهد /
هردو مربوط به زمانه ای که ناگاه همه چیز از دست رفت از هر سو ایران /
احمد گفت آی لولیتا منم سوار خسته ی سرنوشت که آرمان نسلم تباه شد /
و لولیتا عاشق آن تباه شد عاشق شده بر احمد تباه شده بر اسبش درازکش /
بیست و پنج سال گذشت من لولیتایی میشناسم که نمی دانم از او هیچ جز سرمو تهران /
و خویش دیپلمه ی ریاضی و ناراضی نه گواهینامه ای نه اسبی نه یابویی هیچ کجای ایران /
هالوژن عظیم امید که اینک در من می زند سوسو /
نه آنقدرم ابله نه آنقدر دروغگو که بگویم سوار خسته ی سرنوشت اینچنین پر رو /
نه نسلم آرمانی دارد اصلا که از دست رود /
نه پولی که بگریزم نه کونی که همکشم یا خود را کشم /
پس هیچ لولیتایی مرا در خویش نخواهد پذیرفت حتی در ریسایکلبینش /
بگذارمو بگذرم غمگنانه و شاد، ما تحت گشاد و دل آزرده ...
در شهر موشهای2 کپل و نارنجی با هم ازدواج میکنند...
انگار تا ابد
با این بهونه ها
جای من و توان
دیوونه خونه ها ...
در حال حاضر 184 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 184 مهمان ها)