توی هر ضرر باید استفاده ای باشه
توی هر ضرر باید استفاده ای باشه
همیشه یه اصل کلی وجود داره، هیچ زنی یهو برنمیگرده بگه «وای خدا! من چقدر امروز عاشق شدم!» معمولا میگه «الان وقت مناسبی برای من نیست» یا مثلا «من به یه کم آرامش نیاز دارم» یا باحالترین جمله «من الان خیلی درگیر شغلم هستم» شما اینا رو باور می کنین؟ خودش هم باور نمیکنه. میدونین چرا؟ چون داره بهتون دروغ میگه. معنیش این نیست که الان وقت مناسبی نیست، یا به آرامش نیاز داره یا خیلی درگیر شغلشه. معنیش اینه که اون داره بهتون میگه «از سر راهم برو کنار!» یا در شرایط مثبت «یه کم بیشتر سعی کن مرتیکه!» اما چطوری میشه فهمید منظورش کدوم یکی از ایناس؟ 60% از ارتباط بین انسانها غیر شفاهیه، یعنی از روی حرکات بدنه. 30% هم به لحن گفتن حرف برمیگرده. یعنی اینکه 90% اون چیزی که شما میگین از دهانتون خارج نمیشه. معلومه که اون بهتون دروغ میگه. اون یه خانم متشخصه و نمیخواد احساساتتون رو جریحه دار کنه. آخه چی میتونه بهتون بگه؟ اون حتی شما رو درست نمیشناسه. حقیقت اینه که زنها، درست مثل خیلی از ما، تا قبل از اینکه اون چیزی که میخوان رو نبینن، نمیدونن چی میخوان! اینجاس که من وارد میشم. شغل من اینه که چشمهای اون زن رو به روی شما باز کنم. یه اصل کلی میگه مهم نیست چطوری، مهم نیست چه وقتی، مهم نیست چه کسی، هر مردی شانس اینو داره که دل زن مورد نظرش رو به چنگ بیاره. اون فقط به یه چنگک مناسب نیاز داره.
Hitch
فیلم دوس داشتنی ای می باشد
شایعه در شهر
تهیه کننده هفت ترانه رو به صدا و سیما راه ندادن
عزت تی وی حسابی عصبانی شده از دست اصحابی
خدا والیبال امروز این ایتالیا رو قهوه ای کنه یه کم بخندیم
Hero Enter
Viva Real Madrid
عشق بیماری لاعلاجی ست
من بیمار شده ام
من محتاج بیماریم هستم
من بیماریم را دوست دارم
نیمه های شب از خواب بیدارم می کند بوی تن ات
زیبایی مثل کوچ پرنده ها
و به همان اندازه تلخ
تلخ مثل کرگدنی که هر روز در پایان کار
بر تخته الوار ها می نشیند
و غروب را نگاه می کند
غروب یعنی آن لحظه که تو کنارم هستی و پریود می شوی
چه گستاخانه زیبایی
آنگاه که بد اخلاقی ات زندگی را به هیجان وا می دارد
خاطره ات شب را
و نبودن ات کارگرها را غمگین می کند
خواب کارگرها غمگین است ...
سابیر هاکا
ما بهاری وسط پاییزیم
عاشقانه های حلق آویزیم
برگ زردیمو فرو می ریزیم
من و تو دوباره برمی خیزیم ...
بروم صد پله پایین، با دریا گریه کنم
کنجِ صدف مرواریدوار، بی صدا گریه کنم
در غزلگردیهای تو، تا سمفونیِ آبی
سوگِ مشکوکِ سازها را یکجا گریه کنم
هزارِ سال دلم میخواست، با تنِ تنها گریه کنم
هزارِ سال دلم میخواست، با منِ تنها گریه کنم
دریا، دریا... دریا
چه خوب شد که مرا تر کردی
دریا، دریا... دریا
چه خوب شد که مرا باور کردی
وقتی که گریه مرا از سر میگیرد دریا ساکت میماند و من بلند بلند ترک برمیدارم
در حال حاضر 375 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 375 مهمان ها)