"بیدار می شدیم در آذر که سوختم..."
شاعر! تو را زین خیلِ بی دردان کسی نشناخت...
"آن چشم های خیره شده توی دفترم
که گریه می کنند به شب هات در سرم..."
شاعر! تو را زین خیلِ بی دردان کسی نشناخت...
"مثلِ تویی که چندمِ آبان ادامه داشت
که می گریست در من و باران ادامه داشت..."
شاعر! تو را زین خیلِ بی دردان کسی نشناخت...
در حال حاضر 208 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 208 مهمان ها)