دیروز داشتم راه میرفتم یهو این پام به اون پام گفت گه نخور
اون پام شاکی شد گفت خفه شو دهن گاییده
دهنم گفت بمن چرا فش میدی کونی چاقال
کونم گفت میام میرینم بهتا کله کی.ری
کلم شاکی شد گفت حرومزاده بمن چه!چرا بمن فحش میدی؟
ک.یرم به کلم گفت: مگه ک.یر فحشه لاشی! چشمای انتو واکن ببین کی بهت فحش داده بعد ضر بزن...
چشمام بطور همصدا به کی.رم گفتن: بخاطر اون زبون جندته که بهت میگن *** دیگه...
زبونم به چشمام گفت: جن.ده شمایین و اون ابروهای چاقالتون
چشما و ابروهام باهم گفتن: حرومزاده چاقال تویی اون قیافه تخمیت
قیافم گفت: کسکشای بی ناموس بمن چیکار دارین؟
تخمی جد و اباد تونه...
تخمام از جا بلند شدن یه نگاهی به اطراف کردن و از اونجایی که تخمشونم نبود سرجاشون آروم گرفتن این غائله آروم گرفت...
نتیجه گیری این که...
تخمی زندگی کن...