تو دریایی و من همش فکر آب
همه چی به جر تو سراب ، سراب
سر راه دریا نشونی بذار
واسه این دل تنگ خونه خراب
پر از خواهش و التماس چشام
میخوام هر چی میخوامو از تو بخوام
دلم مثل هر سال حاضر شده
میخوام با همین دل سراغت بیام
ماکروسافت لاشی![]()
اما شکنجه ها یواشکی نبود ...
یعنی این همون زمبه خودمونه؟![]()
اما شکنجه ها یواشکی نبود ...
تو گفته بودی می کشد دریا به هرسویت
من گفته بودم با توام! پارو به پارویت
آشفتگی های خودم را یاد من انداخت
هربار بادی بی هوا پیچید در مویت
تنها به لطف چشم هایت بود تلخی ها،
شیرین اگر شد مثل چای قندپهلویت
روزی که می رفتی رها باشم نمی دیدی
این گرگ هارا در کمین بچه آهویت!
ای کاش تصمیمت دم رفتن عوض می شد
تا باز بنشینم کمی زانو به زانویت
ای کاش میشد که شبیه تیغ ابراهیم
در لحظه ی آخر نمی برید چاقویت
...
خورشید باید ماه را روشن کند! بی تو،
گم می شود در این سیاهی ماه بانویت
رویا باقری
در حال حاضر 703 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 703 مهمان ها)