درون نخستین کوچهی شب
میان لباس نامنظمش
پهلو گرفته تن خستهام
کنار ساحل عشق
بغلبهبغل اسکلهی آرامش ...
وحید محمدیان
درون نخستین کوچهی شب
میان لباس نامنظمش
پهلو گرفته تن خستهام
کنار ساحل عشق
بغلبهبغل اسکلهی آرامش ...
وحید محمدیان
روزگار عجیبیست
کیون ممر را می گذارند وسط مجمع
همه به نوبت می درند
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
کرد از هر طرف پارو
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
در حال حاضر 520 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 520 مهمان ها)