خدا به دادتون برسهتاپیک آلبوم زدم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چند وقت که دارم رو آلبوم کار میکنم فرصت نکردم خیلی به پیج سر بزنم دلم براتون خیلی تنگ شده اسم آلبوم و می خوام ** پاییز ، تنهایی ** بزارم دوست دارین این اسمو ؟
تمام تلاشمو می کنم تا کنسرت مهر ماه تهران آلبوم منتشر شه ،
کیا موافق هستن یکی از کارای البوم و فردا بزارم تو پیج ؟
البته شاهین کل شعر رو نخونده یه قسمتیشو خونده فقط
این کاملش
دارد صدایت می زنم... بشنو صدایم را !!
بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را
داری کنار شوهرت از بغض می میری
شب ها که از درد تو می گیرم ... کجایم را
هر بوسه ات یک قسمت از کابوس هایم شد
از ابتدا معلوم بودم ... انتهایم را !!
در هر خیابان گریه کردم ...گریه من را کرد
شاید ببیند شوهر تو ... اشک هایم را
هیچم! ولی دارم عزیزم «هیچ» را از تو
مستی م از نوشابه ی مشکی ست یا از تو؟
دارم تلو ... دارم تلو ... از «نیستی» مستم
حالا «دکارت» مسخره ثابت کند هستم
بودم! ... بله! ... مثل جهانی از تصوّرها
بودم! ... بله! ... در رختخوابت ... توی خرخرها
بودم ... شبیه رفتنت هر صبح از پیشم
بودم ... شبیه مشت کوبیدن به آجرها
حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را
می کوبم از شب ها به تو ... سردردهایم را
با تخت صحبت می کنم از فرط تنهایی
هستم! ... ولی در یاد تو وقت خودارضایی
بودم! کنار شوهری که عاشق زن بود
خاموش کردم برق را ... تکلیف روشن بود
خاموش ماندم از فشار بوسه بر لب هام
از چشم های بچّه ات ! که بچّه ی من بود
خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام
خاموش ماندی توی گریه ... وقت رفتن بود
روشن شدم مثل چراغی آن ور ِ دیوار
.....سیگار.. با سیگار... با سیگار.... با سیگار
می ریخت اشک و ریملت بر سینه ی لختم
با دست لرزانت برایش شام می پختم
روحت دو قسمت شد ... میان ما ترک خوردی
خوردی به لب هایم ... مرا نان و نمک خوردی
بوسیدمت ... بوسیدمت ... بوسیدمت از دور
هر شب کتک خوردی ... کتک خوردی ... کتک خوردی...
راه فراری نیست از این خواب پیچاپیچ
از هیچ در رفتم برای گم شدن در هیچ
بالا بیاور آسمان را از خدا ... از من
مستی ت از نوشابه ی مشکی ست یا از من!!
دست مرا از دورهای دووور ... می گیری
داری تلو ... داری تلو ... از درد می میری
خاموش گریه می کنم بر سینه ی دیوار
با بغض روشن می کنم ... سیگار با سیگار...
باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری
داری تنت را داخل حمّام می شوری
با گریه ... با خون ... با صدای شوهرت در تخت
کز می کند کنج خودش این سایه ی بدبخت
من باختم... اما کسی جز ما نخواهد برد
بوی مرا این آب و صابون ها نخواهد برد
جای مرا خالی بکن وقت ِ هماغوشی
از بچّه ای که سقط کردی ... در فراموشی
از شوهرت ... از هر نفس ... از سردی لب هات
جای مرا خالی بکن در گوشه ی شب هات
بیدار شو از خرخرش در اوج تنهایی
و گریه کن با یاد من وقت خودارضایی
حس کن مرا ... که دست برده داخل گیست
حس کن مرا ... بر لکه های بالش خیست
حس کن مرا در "دوستت دارم" در ِ گوشت
حس کن مرا در شیطنت هایم ... در آغوشت
حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج هام
حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند "هستی" و "هستم"
در حال حاضر 266 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 266 مهمان ها)