ژانر
این چالش انتخاب ده کتاب و واکنش آدمای مختلف به اون.
الف) ژینوس که از پارسال از خط دور دور تو جُردن زده بیرون و با حضور فعال تو کافهها تبدیل شده به یه "داف مطلع"، جز اولین کساییه که تو این بازی شرکت کرد. اما بنا بر شواهد و قرائن در قیاس با پارسال فقط رفته سه تا مانتو گل گلی، یه شال خورجینی، و دو جفت آل استار خریده؛ وگرنه همون سیب زمینیه که قبلن بود.
لیکن برای اینکه نشون بده چقدر فرق کرده، در هر زمینهای یه کتاب انتخاب میکنه و میذاره وسط:
1-ایلیاد و اودیسه-هومر
2-آناتومی گری Descriptive and Surgical
3-جغرافیای استپهای روسیه-اولِگونار مارماروف
4-تاریخ تحلیلی مقاربت انسان با اسب در ژاپن-هیده توشی ناکاتا
5-عنقاء مغرب فی معرفة ختم الأولیاء وشمس المغرب-ابن میمون
6-Der florentinische Tractat über Homer und Hesiod از فردریش نیچه(این کتاب به من نشون داد فلسفه رو باید به زبون اصلی خوند)
7-عقاید یک دلقک-هانریش بُل
8-آیدا در آینه-احمد شاملو
9-午後の最後の芝生 از موراکامی بزرگ
10-مرزبان نامه نوشتهی اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن.حالا همین ژینوس رو بکشی یه گوشه بهش بگی ببین هانریش بُل کیه؟ میگه: باجناق ناصر چشم آذره؟
ب) الی تایپ دیگهای از ژینوسه که بر ژینوس رجحان داره. لااقل خودشه و از اینکه یه دافِ چغرِ بد بدن باشه، هراسی نداره.
کتاباشم همینجوریه. نصفش میم.فاکین.مؤدب پوره، چار تا طالع بینی، یه دونهش هم "پاسخ به تاریخ" از اون خدا بیامرز که وقتی بچه بود آقا بیوک از بالای کتابخونه کشید پایین و داد دستش.
ج) سامیار رادیکال این داستان هم خب عشق فیلمه و خیلی دلوز و بدن و شدت و انضمامی و مازاد دوست داره.
اما در این بزنگاه به جای تن دادن به قواعد، ناگهان میپره وسط و با یه نارنجک دستی همه رو به چالش میکشه:
"سطل آب؟!؟ کتاب؟!؟ میانمایهها! بروید جای اینکارها بمیرید! کثافتهای شهر موشها!"
بعد هم نادم خان میاد خیلی بزرگوارانه استتوسِ این مبارز رو لایک میزنه، تا همینطور که پشت مانیتور نشسته، یه دستی رو "سر"ش کشیده باشه.
د) امیرعلی میدونه این حرفا واسه فاطی تمبون نمیشه و از کتاب آب و نون در نمیاد، از همین رو به جای اینکه به آزمونِ سختِ کتابخوانی لبیک بگه، میره دو تا "سوما"ی دیگه میزنه به عضله و 4 کیلو پروتئین و کراتین رو یه جا تو بیست روز میلمبونه.
بعد در هیئتِ یک معاملهی بزرگِ پر از رگ که دست و پا در آورده، میره دمِ یه ویتامینه وایمیسه و وقت معجون خوردن به ژینوس وایبر میزنه:
Man nim saat dge khooneam. Aroom bia bala! hamsayamoon gire:D(دو ساعت بعد)
ژینوس در آغوش امیرعلی میپرسه: "چه کتابی واقعاً تورو متحول کرده؟"
امیرعلی هم ضمن لمس نیپل و بوسه بر گردن ژینوس میگه "کتاب چشمای تو عشقم..."
ه) کامی هم یه چیزی تو مایههای امیرعلیه و کلاً با احتساب خوندنِ نوشتههای روی جلد کلوچه و برچسب شامپو و دفترچه راهنمای آیفون، روزانه 3 دقیقه مطالعه داره. اما خب به هر شکل نمیخواد کلاس کار رو بیاره پایین. برای همین تو چالش ده کتاب تأثیر گذار وارد میشه و مینویسه:
ممــنــونمـ از الــــی
کـــهـ مرا
به انتــخـاب ده کتـــابـــ مهـــم در زنــدگیــ دعـــوت کرد...
منـــ امـــا فـکــر میــکنــمـ
هر کتــابــی که خوانـــدهام
روی مـــن تــأثیـــر گذاشته استــــ...
تـــاثیر گذاشته استــــ...
تـــاثیر گذاشته استــــ...کـــامــران ایـــرانــبــان-18 سپـــتامبـــر 2014
ز) صفدرقلی هم که تازه ارشد شریف قبول شده و از خیل در و داف حیلتگر دوره، این فرصت رو مغتنم میشماره تا نشون بده "هدف وسیله رو توجیه میکنه". از همین رو ده تا کتاب رو سریع پشت هم ردیف میکنه، بعد در ادامه از ساغر و آیدا و مهدیس و رکسانا و ماری -که اونا هم ورودی 93 هستن- دعوت میکنه تا در این چالش شرکت کنن. امّا هیهات که هیچکدوم از این پنج تا به این دعوت وُقعی نمینهن...
سکانس پایانی: صفدر شباهنگام به صابون گلنار تو حموم نگاهی میندازه و تو ذهنش همراهِ یکی از مدعووین با دو بنده آبی میره رو تُشک.
ح) و سرانجام مقداد طی حرکتی خودجوش و مردمی، به شکل "سر"زده و بدونِ دعوتِ کسی وارد بازی میشه و اعلام میکنه که «حلیة المتجلقین» از "ابوهدهد مشغول ابن خایه" بهترین کتابیه که خونده. بعد از اون در رتبهی دوم کتابِ وصیتنامهی حسین شریعتمداری رو میپسنده و در مکانِ سوم هم کتابی بسیار وزین در بابِ عواقبِ کف دستی زدن با عنوانِ «جوانان چرا؟»