به یاد بهترین شب های باران
دوشیزه ی مُزلّفّه ی تُخس تُخمِ جن
یونان ِ مات و مبهوت از غیبتِ هلن .
.. پاریسه ی جوانیِ لندن خراب تو!
دوشیزوفرنیِ مثلن مبتلا به من
تندیسه ظنین به مضامین اهل فن
چشمان سگ سلیطه ی حاضر جواب تو !
ای مار خُفته بر دَمَر ابادِ غاشیه
متن به فاک رفته ی اسناد فکّه ات ..
سرگیجه های سرزده از سمت حاشیه
چشمان ماده شمر تو کِی حمله میکنند
بر این حسین مُنزوی خُفته در دلم
ای سگ به روح ِبختِ من از انتخاب تو
همچیزه ی مُحجّبه ی نسبتن شریف
بدچیزه ی چَپبیده در ان پیکر نحیف
اسکیزوفرنیِ شبِ پیچیده در لحاف
اجرای مجریانه و خِلط اور شیاف
سکسیده بر ملافه و لافیده در سه جاف
مَدِّ مداد...خطِّ الف در کتاب تو
امکان خائنانه ترین عاشقانگی
امکان چند شوهرگی های ممکنه
زُهد به هرز رفته زن های محصنه
هرچیزه ی کمین زده روی فساد من
کرمیده در مجاری تنگ و گشاد من
رشته به رشته این شبِ گیسو مَآبِ تو
قلبینه ات در ان یخ قندیل یخیخه
برسینه ات لمیده شتر ها یه شخشخه
سگلیسه ی عجوزه ی تا قسمتی غریب
بی چیزه ی خزیده به سامانه ی رقیب
تبریزه ی مریضه ی از بیخ بیخیال
که شب به شب فرشته می امد به خواب تو
تا محسن مُرادیِ ما ریده متن را
دهلیز خور کند غمِ فلبِ تو بطن را
خاریده در دهان تو اکسیر " زقنبود"
پاریده ی متون عتیق از کهنکبوت
لزبیده دختران کرج با زنِ عموت
پس ما عروسکیم فقط در رکاب تو؟؟
این جاده را بگیر و سر راه را بکش
حالا به عمر رفته فقط آه را بکش
تخم خروس هات که بر سفره رنگی و
با دامن گشاد تظاهر به تنگی و
ایکاش با قُشون بلا بجنگی و
کم چشم تشنه کشته بگیرد سراب تو
بادی از ان دریچه به سویم رها نما
این بادبادک دل ما را هوا نما
دست مرا بگیر که خیلی جوانما
دیگر تو را کنار مترسک نبینما
در حال حاضر 277 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 277 مهمان ها)