آلبــوم پــاروی بی قایـق محسن چاوشی

**AkbaR** · 06-11-2014 07:45 PM

گیسو نباف باور ناهمخون
خشکیده خون تو رگ رگ هر برگم
تو قرنهاست منتظر مرگی
من قرنهاست دربه در مرگم

**AkbaR** · 06-11-2014 07:49 PM

اولی را بلند ختم کنید!
منم و مشت مشت خواب‌آور
دومی را بلند تر بفرست
این هم از روضه ی علی اکبر

تا توانستم از تو رم کردم
تا توانستم از تو دور شدم
آرزویم تو را ندیدن بود
آمدی؛ آرزو به گور شدم

جز منِ با تو دودمانم دود
ای دلیل عزیز ویرانی!
چند یاغی تبار دیگر را
قصد داری به خاک بنشانی؟

باد با دودمان برگ نکرد
آن چه تو با جهان من کردی
من، سر از خواب های افیونی
تو سر از قهقرا درآوردی

«هست»؟
ـ بی شک، همین که می بینی
«نیست»؟
ـ شاید هر آنچه می خواهی
من که دیگر بزرگراه شدم
تو بمان و خلیفة اللّهی.

-

درد، منجر به ترک درمان شد
عشق، منجر به کینه ی شتری
تو به درد خودت نمی خوردی
که به درد جنون من بخوری

از من و آن چه در بساطم بود
لرزش دست و زخم صورت ماند
لرزش دست و زخم ...{روحت شاد!!!}
یادگار تو از رفاقت ماند

- {دوستان! چند بند فوق الذکر
شرحی از چند راه دررو بود
هرچه خواندید قصه ای مهمل
آن چه دیدید فیلم پورنو بود}

آن چه که لازم است باشد نیست
آن چه لازم نبود باشد هست
باب لاطائلاتتان، مفتوح!
در لطف خدا اگر بسته است