آلبــوم پــاروی بی قایـق محسن چاوشی

[kamyab]

نوشتن تمرکز میخواد و سر و سامون دادن به ذهن...
من یه وقتی مینوشتم...ولی الان بهم ریختست ذهنم هیچی نمیتونم...دست به قلم شم نیمه کاره میمونه اخرشم پاره میکنم میریزم دور!
ولی سعی کن بنویسی...تجربه خیلی خوبه...این قدر بنویس تا به یه ثباتی برسه یواش یواش میفته رو روال
شرایطی که کمکت میکنه واسه نوشتنُِِ باید فراهم کنی

اره کارات نسبت به قبل پیشرفت داشته اگر چه خیلی کم کار شدی....ولی ادامه بده به جاهای خوبی میرسی

برای یک سال اصلا دغدغه شعر نداشتم ، الان هم زیاد گیر نمیدم تا خودش بیاد ، چون میدونم گیر دادن یعنی دست و پا زدن ، از دیگران میخونم ، فضاهای جدید رو میشناسم بلکه بهتر بتونم بنویسم

[Herzeleid]

دهنت سرويس هميشه مارلبرو ميكشي؟ پايه بلند ؟

اهوم...کم میکشم بابا اگر فازش بگیره مثل امشب
نوید چی شده نفد ترامادول رُ بعد از این مدت اوردی بالا باز؟

[kamyab]

میخواستن اسم کتابمو خودشون بذارن..کلیم منت بذارن اصن ندادم بره زبر چاپ..با شانی به توافق رسیدم ولی دعوام شد

شانی خیلی اذیت میکنه !
اگه میخوای منتشر کنی برو سمت نیماژ یا نشر پنجم ، راحت تر باهات کنار میان

[!..:: joker ::..!]

سعی کن باهاش در ارتباط باشی ، بودنت بهتر از نبودنه براش ، شرمندگی رو کنار بذار ، ممد راحت کنار میاد

يه شرايطي پيش اومده كه من كلا كنار گذاشتم موسيقي رو

ديگه حتي انگيزه اي نيست چيزي بنويسم

حق داره فحش بكشه بهم

[kamyab]

راستی گفتین گری خیلی قته ازش بی خبرم یه وقتا فیس میومد حالَ میپرسیدم
حالش چطوره احمد خوبه؟؟
اخرین بار از مهدی سراغشُ گرفتم
حرف زدین باهاش سلام برسونین

محمد همچنان سینوس جلو میره
وضعیت جسمانیش هم هنوز متعادل نشده ، چندتا سرگرمی جدید برا خودش پیدا کرده و میگذرونه ، زنگ زدم سلامتو میرسونم اما خودت زنگ بزنی بهتره

[!..:: joker ::..!]

اهوم...کم میکشم بابا اگر فازش بگیره مثل امشب
نوید چی شده نفد ترامادول رُ بعد از این مدت اوردی بالا باز؟

خوب كاري ميكني

اون اولا كه تالار درست شد گذاشتمش

امشب يكي اومده بود پست گذاشته بود آورده ش بالا

[mali68]

شانی خیلی اذیت میکنه !
اگه میخوای منتشر کنی برو سمت نیماژ یا نشر پنجم ، راحت تر باهات کنار میان

نشر پنجم کار اولی سخت قبول میکنه..یغما امسال داد نشر پنجم دیگه..نیماژم اون زمان معروف نبود..الانم دیگه حوصلش نیست

[Herzeleid]

برای یک سال اصلا دغدغه شعر نداشتم ، الان هم زیاد گیر نمیدم تا خودش بیاد ، چون میدونم گیر دادن یعنی دست و پا زدن ، از دیگران میخونم ، فضاهای جدید رو میشناسم بلکه بهتر بتونم بنویسم

خیلی خوبه خوندن و گاهی حتی شنیدن...
دیدتُ کلا عوض میکنه
ولی تجربه کن هی بنویس...گیر نکن رو خورده ریز
اون شرایط نوشتن رُ محیا کنی میفته رو غلطک

[kamyab]

يه شرايطي پيش اومده كه من كلا كنار گذاشتم موسيقي رو

ديگه حتي انگيزه اي نيست چيزي بنويسم

حق داره فحش بكشه بهم

زندگی نا نمیذاره واسه آدم
نمیکشه ..

[kamyab]

نشر پنجم کار اولی سخت قبول میکنه..یغما امسال داد نشر پنجم دیگه..نیماژم اون زمان معروف نبود..الانم دیگه حوصلش نیست

کمی پیگیری کن شاید موفق شدی به نمایشگاه کتاب امسال برسونی