گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم
من خام بودمو تو پُرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که رو به روی تو می خواند
جز یک نوار پُر شده چیزی نیست..
دیوار دور خانه ی من چینیست
دارو ندارم آنچه که می بینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیدم همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه میسازم
هر روز پیش چشم برادر ها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار هم که آمده ای مارا
مهمان به قهوه ی قجری کردی..
دیوار دور خانه ی ما چینیست
دارو ندارم آنچه که می بینیست
من عاشق تویی شده بودم که
تنها ، تنها ، تنها ، تنها ..
دیوار دور خانه ی من چینیست
دار و ندارم آنچه که می بینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیدم همه تزئینیست
از هرشب ِ بدون تو بیزارم
از وهم ها و اینهمه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم..
من حدس میزنم که جنون . .
ترانه سرا : روزبه بمانی
من ، بی تو چیزی نیستم جُز
پرده ی بی آفتاب جُز
رختخواب کهنه و لیوان آب و قرص خواب
من ، بی تو چیزی نیستم جُز..
خونه ی بی پنجره جُز
آدمی که غربتش از مرگ طولانی تره..
من ، بی تو چیزی نیستم جُز
چندتا اَبر بی قرار
من ، بی تو چیزی نیستم جُز
آه جُز گرد و غبار من..
بی تو چیزی نیستم جُز
چندتا اَبر بی قرار من
بی تو چیزی نیستم جُز
آه جُز گرد و غبار..
یادم بده کاری کنم جوری بهم عادت کنی
که زیر چتر گریه هام احساس امنیت کنی
یادم بده کاری کنم بی وقفه با من سر کنی
من شعر بنویسم برات تو شعرامو از بر کنی
کاشکی به گوشت می رسید دارم چه رنجی می برم
بپا غرورم نشکنه من از تو دل نازک ترم
من بی تو چیزی نیستم ، من بی تو اصلا” نیستم
شاید کسی که عمریه ، دنبالشی من نیستم..
من ، بی تو چیزی نیستم جُز
چندتا اَبر بی قرار
من ، بی تو چیزی نیستم جُز
آه جُز گرد و غبار من..
بی تو چیزی نیستم جُز
چندتا اَبر بی قرار من
بی تو چیزی نیستم جُز
آه جُز گرد و غبار..
ترانه سرا : حسین صفا
توی خونه روی دیوار یه تفنگه سر پُره
داغ جنگلا رو میشه روی قندافش دید
آره یه تفنگ سرپُر و فراری از شکار
که میشه از تو گلوش صدای شلیکو شنید
یه تفنگ پیر و کهنه یه تفنگ بی جواز
که دلش رو برده زوزه های زخمیه یه گرگ
عمریه باروتو نفس نمیکشه
تنها شاهد نفس کشیدنه پدربزرگ..
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سرپُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سرپُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره..
خسته از روزای غمگینه بدون ِ دفاع
خواب رفته مثل آتیش زیر خاکستر داغ
یه تفنگی که مثه یه مرد گریه میکنه
شب و روح پرنده های مُرده تو اتاق
با دوتا میخه سیاه مونده رو دیواره سفید
تو سر هردوی ما وسوسه ی آزادی
خیلی وقته بوی خون خونه رو پُر کرده و من
خیره ام به آخرین ارثیه ی اجدادی…
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سرپُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره
توی خونه
روی دیوار
یه تفنگه سرپُره
منم آخرین گوزنی
که گلوله میخوره..
ترانه سرا : حسین غیاثی
لبخند زدو دستامو گرفت اما توی خواب
فردا نشده بیدار شدم بیدار و خراب
عکسش از روی میز باز از روی قاب بیرون اومدو
دستامو گرفت باهم دوباره رفتیم توی قاب
ترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپره
گفتم نکنه اصلا روی میز خوابم نبره
تنها روی تخت تنها توی خواب با اون توی قاب
چشماشو که بست قاب از روی میز افتاد و شکست..
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..
بارون میومد پس داد زدم من پشت درم
خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشت سرم
در باز نشده بیدار نشده بارون میومد
گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم
بارون میومد پس داد زده پشت دره
بیدار شدی نکنه گفتی خوابم نبره
سیل از توی قاب اومد تو اتاق در واش ده
ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..
تغییر کنه..
ترانه سرا : حسین صفا
حامد دلتنگ اینا رو همه پشت هم بزن من کپی کنم اینجوری نذار
به ترتیب
دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن
که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها
توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته
دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق
دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته..
گلو خلوت ترین پس کوچه ی بن بست
سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه
یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم
یکی از بال ِ بستم آسمون ساخته
یکی دفتر شده افتاده رو سینم
یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب ِ رنگ و رو رفته
یه بالون با طناب ِ از گلو پاره
به اعدامی که اُمیدش به دنیا نیست
ولی دنیا براش جذابیت داره..
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود
نه پیشونی نوشتم گود کن باشن
بهر طبعی شکلک در نیاوردم
فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم
بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدمه بی شکل
به غیر از عشق با چیزی موافق نیست..
ترانه سرا : حسین صفا
خیال میکردم
برای پیشونیم
یه خونه ی کوچیک
رو شونه هات داری
چه بی دلیل چه زود
بهونه گیر شدی
چقد دلیل واسه
بهونه هات داری
آهای فرصت کم
آهای راه زیاد
یه عمر فاصله بود
از تو به این آغوش
بین منو تو هنوز
یه ریز برف میاد
به دیدنم که میای
لباس گرم بپوش
به دیدنم که میای
برام گلاب بیار
که مزه مزه کنم
نفس کشیدن ِ تو
برای تشنگیام
یکم سراب بیار
که باز دوره کنم
خیال ِ دیدن تو…
بخاطر تو دلم با اینکه زود شکست
نه باز عاشق شد نه دوست پیدا کرد
نه پای درد دل ِ هرکی رسید نشست
نه سفره ی دلشو پیش ِ کسی وا کرد
به دیدنم که میای برام ستاره بیار
چراغ ِ اول این شبو تو روشن کن
بازم اگه حرفام حوصلتو سر برد
هنوز سحر نشده هوای رفتن کن
به دیدنم که میای
برام گلاب بیار
که مزه مزه کنم
نفس کشیدن تو
برای تشنگیام
یکم سراب بیار
که باز دوره کنم
خیال دیدن تو…
ترانه سرا : حسین صفا
کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه هات
وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی
یه قطره اشک ممکنه بشینه روی گونه هات
میپرم از خواب شیو لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم خونه رو پرسه میزنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار میرم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه رو ز برام تنگ شه و
یه روز بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..
اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه رو ز برام تنگ شه و
یه روز بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..
اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه رو ز برام تنگ شه و
یه روز بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..
ترانه سرا : حسین صفا
افسوس بود و جز افسوس چیزی به شب نمی تابید
هرچشمه ای که می خشکید از چشم ما می افتاد
از روزگار دلگیرم ای کاش اشک آخر داشت
یوسف اگه برادر داشت کی توی چاه می افتاد
دل چشمه بود و می جوشید
وقتی خدا واسه ی مردم
هر روز یک کوزه رو میشکست
از تکه هاش دل می ساخت
از تیکه تیکه قلبم
هی کوزه ساخت اما
هی هرشب واسه ی من تنها
از خون و خاک گل می ساخت
بکار و بچین
بچین و ببخش
زمین خدا
برای همست
ببین و نترس
نترس و بگو
خدای تا ابد
خدای همست
تا چشم کار می کرد و
تا اعتماد می کردم
چشمم می دید
بی اعتماد تر می شد
معجون دردمندی از سردرد و دردسر بودم
با هر مسکن تازه دردم زیادتر می شد
خشکیده تر شدم ای ماه
عکست توی کدوم چشمست
اینجا که هرچی می بینم دالون و تنگ و تاریکه
اینجا که هرچی می گردم
راهی به سرپناهی نیست
روح بزرگ من دیدی دنیا چقدر کوچیکه
بکار و بچین
بچین و ببخش
زمین خدا
برای همست
ببین و نترس
نترس و بگو
خدای تا ابد
خدای همست
ترانه سرا : حسین صفا
در حال حاضر 541 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 541 مهمان ها)