حالا تصور کنید میون اینا دریا رو هم گذاشته بود
میریم سمت جنگل
میریم سمت دریا
حالا تصور کنید میون اینا دریا رو هم گذاشته بود
میریم سمت جنگل
میریم سمت دریا
بهترین تصویر عمـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــرم ، عکس زانو زدنم بود
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
خسته از روزای غمگین بدون اتفاق
خواب رفته مثل آتیش زیر خاکستر داغ
یه تفنگی که مث یه مرد گریه می کنه
شبو با روح پرنده های مرده تو اتاق
با دوتا میخ سیاه مونده رو دیوار سفید
تو سر هر دوی ما وسوسه ی آزادی
خیلی وقته بوی خون خونه رو پر کرده وُ من
خیره ام به آخرین ارثیه ی اجدادی….
آهای فرصت کم
آهای راه زیاد
یه عمر فاصله بود
از تو به این آغوش
خط قرمز ارشاد این کلمس همیشه واسه همه ممیزی میکنن چطور مجوز دادن
وصیت رو جرات نمیکنم برم طرفش
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
در حال حاضر 353 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 353 مهمان ها)