بابا نمودین مارو با این اپلود بوی تخمی ثانیه شمارش
بابا نمودین مارو با این اپلود بوی تخمی ثانیه شمارش
من هنوز موندم چطور تو صدا و سیما بارسا بیشتر از رئال رای میاره ولی رونالدو بیشتر از مسی
حفظ که نیستم خب
بیا اینا اشکالات خیلی جزئی داشت که اصلاح شده
دزیره / روزبه بمانی
دستمو بالا گرفتم تو ضیافت اسیری
تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری
دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیرم
تا ببینی با چه عشقی این شکستو می پذیرم
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره
نقطه ی تسلیم محضم نقطه ی آرامشم بود
اسمتو زمزمه کردم این تمام شورشم بود
تو هوای تو که باشم صاحب کل زمینم
من همه دنیامو دادم زیر چتر تو بشینم
شوق تسلیم تو بودن لحظه لحظه تو تنم بود
بهترین تصویر عمرم عکس زانو زدنم بود
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دِزیره
جز تو کی میتونست از من
همه دنیا رو بگیره
قهوه قجری / روزبه بمانی
گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هرچه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم
من خام بودمو تو پُرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که رو به روی تو می خواند
جز یک نوار پُر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه ی من چینیست
دار و ندارم آنچه که می بینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه میسازم
هر روز پیش چشم برادر ها
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار هم که آمده ای مارا
مهمان به قهوه ی قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینیست
دار و ندارم آنچه که می بینیست
من عاشق تویی شده بودم که
تنها ، تنها ، تنها ، تنها ..
دیوار دور خانه ی من چینیست
دار و ندارم آنچه که می بینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینیست
از هرشب ِ بدون تو بیزارم
از وهم ها و اینهمه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم
یوسف / حسین صفا
افسوس بود و جز افسوس چیزی به شب نمی تابید
هرچشمه ای که می خشکید از چشم ماه می افتاد
از روزگار دلگیرم ای کاش رنج آخر داشت
یوسف اگه برادر داشت کی توی چاه می افتاد
دل چشمه بود و می جوشید وقتی خدا واسه مردم
هر روز یک کوزه رو میشکست از تیکه هاش دل می ساخت
از تیکه تیکه قلبم هی کوزه ساخت اما
حیف هرشب واسه ی من تنها از خون و خاک گل می ساخت
بکار و بچین ،،، بچین و ببخش
زمین خدا ،،، برای همست
ببین و نترس ،،، نترس و بگو
خدا تا ابد ،،، خدای همست
تا چشم کار می کرد و تا اعتماد می کردم
چشمم به هر چی که می دید بی اعتماد تر می شد
معجون دردمندی از سردرد و دردسر بودم
با هر مسکن تازه دردم زیادتر می شد
خشکیده تر شدم ای ماه عکست توی کدوم چشمست
اینجا که هرچی می بینم دالون تنگ و تاریکه
اینجا که هرچی می گردم راهی به سرپناهی نیست
روح بزرگ من دیدی دنیا چقدر کوچیکه
واقعا اون شب ديگه تكرار نميشه
رفیق من سنگ صبور غم هام با چهره ی احمدی نژاد چه ترکیب بدیع و بکری
محسن باید دلنازک اخمو هم میخوند
در حال حاضر 459 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 459 مهمان ها)