یه اعدامی که امیدش به دنیا نیست
هر جای فیس میری ی مشت جفنگیات ب اسم تحلیل فلان قطعه گذاشتن
مثلن هزار و سیصد کیلومتر را بیوقفه میرانی وُ میرانی که زودتر به خانهات برسی وُ اول شهر که میرسی از فرط خستگی میزنی کنار داخل ماشیَنت میخوابی تاصبح، حالا جالبَش اینجاست پنج دقیقه مانده بود تا خانهات اما دیگر نمیتوانستی واقعن نمیتوانستی، آدم واقعن گاهی نمیتواند دیگر ...
مثل همین مثالهای عجیبی، در پناه تو دیگر نمیشود کسی دیگر را خواست، حتا وقتی نیستی، حتا وقتی دیگر هیچوقت نیستی، حتا وقتی دیگر هیچوقتِ هیچوقت نیستی، آدم واقعن گاهی نمیتواند دیگر ...
ادم واقعا گاهی نمیتواند دیگر ...
تسلیم نخواهم شد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
حسن پول واریز نشده
Hero Enter
Viva Real Madrid
در حال حاضر 470 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 470 مهمان ها)