واکاشی زوما پاشو میزد به تیر با یه دست توپو میگرفتچقد زود باور بودیم
با برادرم کار همین براداری تاچیوانا رو انجام دادیم که یکیشون تو حمله سر میخورد و پاشو باز میکرد تا برادرش بپره رو پاهاش اونم بفرستش اسمون انتظار داشتم منم برم اسمون محکم خوردم به دیوار
یه بارم تو کوچه بعد از سیو واکاشی زوما رفتیم فوتبال بازی کنیم جو گرفتم رو اسفالت شیرجه رفتم خونین و مالین برگشتم خونه![]()
احسان صندوق
☺
|
هر جای خونه
هر جای خونه
هر جای خونه
شــمع روشن شه
پـروانــه ها
دور تــو
میـگـردن
_______________
تو رو
وقتی نبینم
سیر میشم
از این مردن
که دنیامو گرفته
باشه آپ میکنم اما خصوصی بین خودمون بمونه...
![]()
در حال حاضر 419 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 419 مهمان ها)