دکتر ناصر فکوهی
موسيقي براي من تمام زندگي ام بوده است و به خصوص از زماني که وارد تحصيلات اجتماعي شدم و با فرهنگهاي گوناگون آشنا شدم، به همه انواع موسيقي علاقمند شدم. در دورههاي جديد، با مطالعه بيشتر فهميدم که موسيقي بخشي از وجود و ذات انسان و حاصل تکامل مغز و همه انديشههاي انسان و مهارتهاي ديگرش است؛يعني چيزي که از انسانيت قابل تفکيک نيست و برخي هم معتقدند، از همه موجودات زنده. در دوره نوجواني و جواني، مثل همه جوانها به موسيقي پاپ بيشتر از هر نوع موسيقي ديگري علاقهمند بودم، خوانندگاني مثل فرهاد، و در خارجيها به خصوص کت استيونس و سايمونو گارفرينکل و پينک فلويد. علاقهمنديهاي بعدي مرا به سمت موسيقي کلاسيک کشاند و دو قله رفيع آن يعني موزارت (به خصوص «رکوئيم» و «فلوت سخرآميز») و بتهوون(سمفوني نهم) و باخ («شش سوييتهاي ويلون سل») را بيش از همه دوست دارم. هر چند همواره موسيقي قرون وسطايي و رنسانس، برايم جذابيت خاصي داشتند. فکر ميکنم در موسيقي هيچ قطعه کلاسيکي تاثير قطعه هفت يا هشت دقيقهاي «آداجيو» ي اثر ساموئل باربر را برايم نداشته است. در موسيقي ايراني در ميان قديميها هيچ کسي برايم هرگز با استاد بنان قابل مقايسه نبوده است و در موسيقي جديد شهرام ناظري به ويژه قطعات کردي و اشعار مولانايش. آشنايي من با موسيقي فرهنگهاي ايراني بسيار ديرتر و از سي سالگي به بعد اتفاق افتاد، ولي به شدت بر من تاثير گذاشت. موسيقي کردي و شمال خراسان و موسيقي بوشهر در مجموعه زيباي موسيقي ايراني، برايم بيشترين جذابيت را داشته اند. ترانههاي فرانسوي و ايتاليايي در زندگي من حضوري دائم دارند به خصوص ژرژ برسنس و فابريتزيو ده آندره، و سبکهاي موسيقي تلفيقي به ويژه فلامينکوي عرب و موسيقي يهودي- کولي، بوييکا و موسيقي يوناني بويژه خارييس آلکسيو، بسيار برايم جذابيت داشتهاند. پاپ جديد ايراني را نيز بسيار دوست دارم به خصوص وقتي خوانندگاني همچون محسن چاووشي به سوي بزرگان شعر فارسي چون مولوي رفتهاند و فکر ميکنم نقش مهمي براي شناساندن اين شعر به جوانان بازي ميکنند.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]