تولدو، سال 1929. «تريستانا» (دونوو) که با مرگ مادرش تنها شده، مي خواهد با قيم اشراف زاده ولي فقيرش، «دون لوپه» (ري) زندگي کند. «تريستانا» دختري جوان، معصوم و با ايمان است و «دون لوپه» مردي مهربان و بي بند و بار، و علاقه ي پدرانه ي او به «تريستانا» خيلي زود رنگ ديگري به خود مي گيرد.