روزنامه ایران در یادداشتی در شماره امروز خود، ضمن انتقاد از انبوه برنامههای ضد دولت در صداوسیما، عنوان کرد: «منبع الهام یا به عبارت بهتر خوراکگیری برنامههای شبهخبری چه بسا جاهای دیگری خارج از صداوسیماست».
قالبهای ارائه برنامههایی با محتوای انتقادات یکسویه، جهتدار و تخریبی علیه دولت از سوی صداوسیما تقریباً دیگر مشخص و تثبیت شده است.
برنامههایی با عناوین «بیست و سی»، «صرفاً جهت اطلاع»، «خبر 20» و... ساختارهایی شبه خبری دارند که به برنامهسازان میدان میدهد تا نظرات شخصی و مقاصد جناحی و سیاسی خود را در ذیل بریده خبرهایی ناقص که بهصورت گزیده و هدفمند از میان اظهارات مسئولان دولتی و رویدادهای روزانتخاب شده است، بهصورت خطابههای سیاسی، انتقادات دلسوزانه!، حرفهای مردمی و... مطرح کنند تا به مخاطب القا شود که دولت برای کاهش تورم و بهبود معیشت کاری نکرده است، برنامههای دولت برای کاهش آلایندگی هوا ناکارآمد بوده، مذاکرات هستهای جز سازش و تسلیم نتایجی نداشته و خلاصه در افق پیش رویی که دولت به سمت آن در حال حرکت است جز سیاهی، رنگ دیگری نیست.
اما منبع الهام یا به عبارت بهتر «خوراکگیری» این برنامههای شِبهخبری چه بسا جاهای دیگری خارج از صدا و سیماست و از این رو به نظر میرسد که لایهای متمایز و مشخص با اهداف و سنخیتهای خاص سیاسی بدون اینکه در ساختارکلی صدا و سیما تنیده باشند، با مأموریتی متمایز، بستههای محتوایی این برنامههای شبهخبری را تهیه میکنند و با عناوینی که ذکر آن رفت، پیش روی مخاطب قرار میدهند.
برای یافتن منابع خوراکگیری این برنامهها تلاش زیادی لازم نیست. با یک تقدم زمانی 4 تا 12 ساعته همان محتوایی که در بیست و سی، صرفاً جهت اطلاع و... ارائه میشود در برخی سایتهای خبری قابل رؤیت است. گویی که از یک دستور سازمانی تبعیت میشود که هر آنچه این سایتها گفتند مورد تأیید ماست و همانها را در مختصات فراگیر صدا و سیما باز نشر دهید! این نوع رابطه، در ابعاد صدا و سیما که رسانه رسمی و به زعم مدیران آن ملی است، رابطهای تقلیلگراست چراکه تفاسیر و روایتهای غیر رسمی رسانههای غیر رسمی و تابلودار سیاسی را در موضع یک رسانه رسمی که باید ملی باشد و «صدا» و «سیما»ی جمهوری اسلامی ایران را منعکس کند، مینشاند.
پیامد این رویه دیگر نیاز به هشدار و پیشبینی ندارد، چراکه این رویکرد اکنون چنان به وجهه صدا و سیما آسیب زده است، که امروز باور ملی بودن این رسانه و تمامگرایی و بیطرفی آن، آنقدر سخت شده که فقط به یک شعار از سوی مسئولان آن تقلیل یافته است. از سویی، کاهش اقبال مخاطبان که در گرایش گسترده و روزافزون آنان به شبکههای ماهوارهای نمود یافته است و مسئولان صدا و سیما نیز بر آن اشاره و تأکید دارند از تبعات تقلیل یافتن بخشی از برنامههای صدا و سیما به تریبون برخی جناحها و بازیگران سیاسی است که اتفاقاً آنها نیز در آزمونهای انتخابات، پاسخهای بیاقبالی خود را از مردم گرفتهاند.
اینکه روحانی چندی پیش در یکی از گلایههای چند باره خود از صدا وسیما اذعان کرده بود که: «رسانه ملی حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند و دولت از لحاظ تبلیغاتی دست تنهاست»، از این منظر قابل تأمل است. دولت خود اگرچه رسانههای محدود مکتوب و مجازی برای تبیین عملکرد و دیدگاههای خود دارد، اما این رسانهها، وابستگی سازمانی به دولت داشتن را با تریبون دولت شدن اشتباه نگرفتهاند. چراکه میدانند این وابستگی به معنای تریبون شدن نیست. نباید از نظر دور داشت که هر موقع این رسانهها به تریبون یکسویه دولت تبدیل شدند، چوب آن را که پس زدن مخاطبان بود، خوردند. نمونه آن کاهش شمارگان روزنامه ایران در دولت قبلی و عقب افتادن خبرگزاری ایرنا از رسانههای خبری نوپا در همان دولت است.
با توجه به این تجربه و اقتضائات حرفهای و قانونی، این رسانهها مشی حرکتی خود را در مختصات کامل نظام جمهوری اسلامی ترسیم کردهاند و آنچه مینویسند و منتشر میکنند برای نظام و ملت ایران است. این حساسیت و دقت البته در صدا و سیما که فراگیرترین و پر مخاطبترین و البته گرانترین رسانه کشور است باید بیشتر باشد.