تهران من از تو هیچ نمی خواهم، جز تکه پاره های گریبانم
نوستالژیای مرگ مکرر را تزریق کن دوباره پریشانم
تهران دلت همیشه غبارآلود، رویای سنگ خیز تو وهم آلود
پهلوی پهنه های تو خون آلود، پس یا بمیر یا که بمیرانم
من زخمی از توام تو چرا زخمی؟!، ابرو شکسته خسته پر از اخمی
ای پایتخت بخت چه سرسختی؟! انکار کن بگو که نمی دانم
امّ القرای غربتی و دیزی، ای باغ دشنه! باغچه ی تیزی!
گور اقاقی و ون و تبریزی، حالا تو را چگونه بترسانم؟
ای سرزمین آدمک و مردک ، الاکلنگ دوز و کلک بی شک
چاه درک، مخازن نارنجک، فندک بزن بسوز و بسوزانم
شمس العماره های پر از ماری، دیوآشیان بی در و دیواری
سردابی از جنازه و مرداری، از عشق های بی سرو سامانم
ای شهر شحنه خیز چه مشکوکی، چه کافه های خلوت متروکی
گردوی سرنوشت چرا پوکی؟ _ از روز و روزگار گریزانم
ده ماه سال عاطلی و تعطیل، قانون تو قواعد هردمبیل
ای جنگل زنان و صف و زنبیل، هم میهنان مرد پشیمانم
قاجار غرق سور و سرورت کرد، صاحبقران تنور بلورت کرد
دارالفنون قرین غرورت کرد، در فکر پیش از این و پس از آنم
مشروطه شهر شعر و شعورت کرد، شاهی دوباره از همه دورت کرد
تا کودتا که زنده به گورت کرد، خون می خورم هر آینه می خوانم
دیدی که دختر لر از اینجا رفت، حتا امیر دلخور از اینجا رفت
دل نیز با دل پر از اینجا رفت، من دل شکسته ام که نمی مانم
هر شنبه سوری تو پر از کوری، مامورهای خنگ به مزدوری
با لحن خشک و جمله ی دستوری، اما به من چه من نه مسلمانم
شریان فاضلاب ترین هایی، شن زاری از سراب ترین هایی
ویران تر از خراب ترین هایی، من روح رودهای خروشانم
قحطی زد و دیار دمشقم سوخت، دانه به دانه خانه ی عشقم سوخت
در پلک خود کفن شد و از غم سوخت، هر دختری که شد دل و شد جانم
محمدرضا حاج رستمبگلو
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شعر چنگیز از یاغیه یا خدااااااااااااا
اکبر تو از همین الان مامور شدی این شعرو گیر بیاری
ممر گور به گور شده پستایی که گفتم چی شد
مدیا فایر حجمو برده بالا برای اپ ؟
در حال حاضر 518 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 518 مهمان ها)