نوشته اصلی توسط Sajjad
نه اتفاقا من حالم شخمیه
واسه یکی از خانومامون قراره خواستگار بیاد ، زنگ زده بود گریه میکرد
واسه یکی از خانومامون قراره خواستگار بیاد ، زنگ زده بود گریه میکرد
سگ توو روحت سجاد لاشی خو وابسته شون نکن که به این حال بیوفتن لاشی و مجددا لاشی
اینا خودشون میخارن و آخرش هم میشه این
خوشبختمتوابع سجادینا
26
منم نويدم
اونم اكبره
اينم سجاده
اسمت ؟
سرعت سیچیپ
دوستان با اجازه
ابوالفضلخوشبختم
منم نويدم
اونم اكبره
اينم سجاده
اسمت ؟
جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم ترا
ور قصد آزارم کنی هرگز نیازارم ترا
زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون
جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم ترا
رخ گر به خون شویم همی، آب از جگر جویم همی
در حال خود گویم همی، یادی بود کارم ترا
آب رخان من مبر، دل رفت و جان را درنگر
تیمار کار من بخور، کز جان خریدارم ترا
هان ای صنم خواری مکن، ما را فرازاری مکن
آبم به تاتاری مکن، تا دردسر نارم ترا
جانا ز لطف ایزدی گر بر دل و جانم زدی
هرگز نگویی انوری، روزی وفادارم ترا
هرکس به خـان و مـانی دارنـد مـهـــربانی
من مـهــربـان نـدارم نامـهــــربان مـن کــو
همه همخون و ناهمخوان، تو ناهمخونی و همخوان
منِ بعد از تو یعنی ؛ ان الانسان لفی خسران ...
در حال حاضر 10 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 10 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
