یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اي نسيم ِ سحر آرامگه ِ يار كجاست
منزل ِ آن مه ِ عاشق كُش ِ عيار كجاست
شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش طور كجاست، موعد ِ ديدار كجاست
نكته هاي هست بسي محرم ِ اسرار كجاست ...
فکر وداع باید از روز آشنایی
گر شام هجر و دوری... هرگز سحر ندارد...
Don't give in... Without a fight
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چایی نبات
چونــ اونمـ نیستــ پســ کلنـــ هیچیــــــــــــ ـ ـ ـ
در حال حاضر 581 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 581 مهمان ها)