تنها بودن یه کابوس شوم
لولای شکسته ی در را عوض میکنم
در را باز میکنم میگویم بانو خوش آمدی ، خوش آمدی
اگر نبودی در را میبندم دوباره باز میکنم
آی بانو ، بانو ، بانو جان فقط همین
آی بانو شوخی نکن ، چشم خسته بسته میشود ، قلب خسته می ایستد
آی بانو ، بانو ، بانو جان بگذریم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از این عکسا اینجا میزاری دعوا میشه ها
در حال حاضر 517 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 517 مهمان ها)