یدونه از این سیتی سنترای که بزرگ بودن رفته بودیم با دوستمو مادرامون ، منم همشونو پیچوندم رفتم از بیلبیلکا هستن که وصل میکنن بی اجناس یکی خواست بدزده دم در صدا بده
من همه شونو کنده بودن مینداختم تو جیبم نصف فروشگاه ببه اون گنده گی رو
گاییده بودم جنساشونو ، بعد داشتیم میرفتیم بیرون یهو همه فروشگاه صدا اژیرشون درومد فرض کن
منم بچه بودم نمیدونستم قضیه چیه دیگه
بعد فروشندهه گفت عیبی نداره بده من همینجا حساب میکنم منم یکی یکی اونارو از جیبم دروردم داشت میمرد از خنده میگه تو چرا برعکس مردمی مردم اینا رو میکنن جنسو بر میدارن تو بر عکسی
نوشته اصلی توسط Sajjad_MCH
یدونه از این سیتی سنترای که بزرگ بودن رفته بودیم با دوستمو مادرامون ، منم همشونو پیچوندم رفتم از بیلبیلکا هستن که وصل میکنن بی اجناس یکی خواست بدزده دم در صدا بده
پاسخ با نقل قول
