...............................
من سرباز قماری بودم که آس و شاه نشون داشت
..........................
غرق پاییزهای یک نفره ست
همه ی ابرهای اطرافم
رج به رج کنج آرزوهایم
می نشینم خیال می بافم..
.
.
سال ها بعد زندگی یعنی
من و لبخندهای تکراری
می شود میخکوب لبخندم
همه ی قاب های دیواری
.
.
بشود انفرادی آغوشت
وسط قصه هات بد باشم
بازوان تو میله ی سلول
کاش زندانی ابد باشم
.
.
سال ها بعد محض داشتنت
قدر یک انقلاب سرسختم
هیچ چیز از خدا نخواهم خواست
تو که باشی همیشه خوشبختم
.
.
سال ها بعد عشق یعنی ما
گریه ام نذر شانه های تو است
وقت باران اگر قدم بزنیم
همه ی این جهان پیاده رو است
.
.
سال ها بعد زیر چتر همیم
زندگی در خیال یعنی این
سال ها بعد مال من هستی
آرزوی محال یعنی این ...
{ حانیه دری }
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دل لای در له شد
I'm jealous of the rain ...
شرایط پله، وخیم گزارش شده است
در حال حاضر 571 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 571 مهمان ها)