but my heart is heavy and my hope is gone
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
شب حوصله می سوزد وقتی که تو در خوابی
ظلمت همه ی دنیاست وقتی تو نمی تابی
تندیسه ی تنهایی در خوابی و زیبایی
مهتابی و بر پیکر دوری و همین جایی
لالا لالا زمینو خون گرفته
زمینو درد بیدرمون گرفته
لالا لالا چه سرسبزه در و دشت!
زمین از خوردن خون، جون گرفته!
.
.
لالا لالا زمین رنگش پریده
که از اولاد آدم ناامیده
زمین یه مادره که داغ داره
زمین یه مادره که داغ دیده
.
.
لالا لالا بهار ِ خونه بر باد!
چه آتیشی به برگ و بارت افتاد؟!
کدوم ابر سمج بارونترت کرد؟!
چه دستی ریشهتو دست تبر داد؟!
.
.
لالا لالا زمین مرگ؛ آسمون مرگ
نوشتم زندگی؛ اما بخون مرگ
منو از خاک مسلخ آفریدن
تو رو از خون آهوی جوونمرگ
.
.
انار نورسیده! باورت خوش!
دلت که خونهی خونه؛ سرت خوش!
اگرچه فصل آغازت خزون بود
بخواب آروم؛ بهار آخرت خوش!
علی اکبر یاغی تبار و فاطیما رنجبری
در حال حاضر 504 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 504 مهمان ها)