آلبــوم پــاروی بی قایـق محسن چاوشی

[HADIS]

مانند بی مادری در روز آغاز دبستان!

[HADIS]

آخونده سوار تاکسی میشه می بینه ضبط روشنه میگه خاموش کن گناه داره زمان پیامبر موسیقی نبوده
راننده تاکسی هم میزنه کنار میگه پیاده شو زمان پیامبر تاکسی هم نبوده، حالا وایسا تا شتر بیاد

[MrA_Chavoshi]

مانند بی مادری در روز آغاز دبستان!

چه حس بدی بود

[MrA_Chavoshi]

آخونده سوار تاکسی میشه می بینه ضبط روشنه میگه خاموش کن گناه داره زمان پیامبر موسیقی نبوده
راننده تاکسی هم میزنه کنار میگه پیاده شو زمان پیامبر تاکسی هم نبوده، حالا وایسا تا شتر بیاد

[HADIS]

چه حس بدی بود

آره حس خوبی نبود

[MrA_Chavoshi]

آره حس خوبی نبود، مگه مامانت پیشت نبود؟

تا تو حیاط بود بعد رفت . بغض کرده بودم تو کلاس.معلم کلی دلداریم داد

بعد یکی 2 ماه همون معلمو تو صندوق انتقادات مورد عنایت قرار دادم جوری که اولیامو خواستن اون برگه رو زن داییم دید گفت تو با این سن چطوری اینو نوشتی دمت گرم خوب سوزوندیش خودش استاد دانشگاه بود

[!M?sbh؟!]

[HADIS]

تا تو حیاط بود بعد رفت . بغض کرده بودم تو کلاس.معلم کلی دلداریم داد

بعد یکی 2 ماه همون معلمو تو صندوق انتقادات مورد عنایت قرار دادم جوری که اولیامو خواستن اون برگه رو زن داییم دید گفت تو با این سن چطوری اینو نوشتی دمت گرم خوب سوزوندیش خودش استاد دانشگاه بود

بنده خدا معلمتدم زنداییتم گرم

[!M?sbh؟!]

ممر این چیه ..

[MIRLORD]

ممر پس نوشتنو از ماه دوم اول دبستان شروع کردی!
از عنفوان کودکی استعداد داشتن که میگن اینه ها