گاندی خطاب به معشوقه اش چه زیبا نوشت:
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ..
زیاد نزدیک به هم می سوزیم
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .
تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.
کسی که تو از من می خواهی بسازی
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت
من باید بهترین خودم باشم برای تو..
و تو باید بهترین خودت باشی برای من ..
خوبِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش ، نادیده گرفتن کمبودها ..
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت ،
بهاری که تمام شد!
تابستاني كه دارد ميرود کم کم،
آرام آرام،
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد و گاهی هم صاف است،
میگذرد، هر جور که باشی ....
تو گوشی رو بردارو چیزی بگو
بگو کوچه مون رو به آزادیه
کوچه مون رو به ویرونیه!
در حال حاضر 603 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 603 مهمان ها)