"ما"
آدمای مَلَنگِ بیرؤیا، آدمککوکیای سردرگم
بسکه به استوانه پز دادیم، شدیم آجرپزای جادهی قُم
آدمای همیشه در صحنه، آدمای همیشه تو میدون
همه خوشحال و شاد و خندونیم، پا میکوبیم تو برکهای از خون
درِ مغزامونو رو هر فکری بوی آزادی میده می بندیم
بستنیِ عروسکی ماییم، چوب توی پاچهمونه... میخندیم!
ملتِ نشئه از صدای «معین»، ملتِ مست توی آنتالیا
ملتِ باددوستِ پرچمپوش، ملتِ پرت مونده از دنیا
تنقیه میکنه خودش رو مدام با یه عالم گذشتهی الکی
ملتی که هنوز غمگینه از خداحافظیِ «دهنمکی»
ما از این دست آدما هستیم،
لایکزنهای غالبأ قهار
قطرههای یه فاضلابِ بزرگ،
رمههای یه گلهی بیمار
برای ماشینای قسطیمون، تخممرغ میشکنیم و دلشادیم
تو یه زندون گندهایم عوضش واسه تولیدِ مثل آزادیم
انقلاباتِ فیسبوکانه راه میندازیم از رو بیکاری
مشتِ محکم می شیم توی دهنِ دشمنای همیشه تکراری
تختجمشید دخیل میبندیم، عکسِ «شاهو» تو ماه میبینیم،
نقل قول از «شریعتی» میگیم، پای طنزِ «مدیری» میشینیم
تنِ «فردوسی» کُت میپوشونیم با صلیبِ شکسته رو بازوش
گم میشه هر صدای تازه توی نعرهی اکثریتِ خاموش
توی خواب غلت میزنیم دائم، باورمون شده که بیداریم
مُهرهی دست این و اونیم و از زمین و زمان طلبکاریم
ما از این دست آدما هستیم،
لایکزنهای غالبأ قهار
قطرههای یه فاضلابِ بزرگ،
رمههای یه گلهی بیمار. //
یغما
اشترم برخاستی بزن
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 188 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 188 مهمان ها)