واران میاد جای په په
ایسکو هم میاد جای بنزما
سیستم میشه 4-4-2
آبــی دریـا قــدغــن ، شـوق تـمـاشـا قــدغــن
عـشـق دو مـاهی قـدغـن ، بـا هـم و تـنـها قـدغـن
بـرای عــشـق تـازه ، اجـازه بـی اجـازه
پـچ پـچ و نـجـوا قـدغـن ، رقـص سـایـه هـا قـدغـن
کـشـف بـوسـۀ بـی هـوا بـه وقـت رویـا قـدغـن
بـرای خـواب تـازه ، اجـازه بـی اجـازه
در ایـن غـربـت خـانـگی بـگـو هـرچـی بـایـد بـگـی
غـزل بـگـو بـه سـادگـی بـگـو زنـده بـاد زنــدگـی
بـرای شـعـر تـازه ، اجـازه بـی اجـازه
از تـو نـوشـتـن قـدغـن ، گـلایـه کـردن قـدغـن
عـطر خـوش زن قـدغـن ، تـو قـدغن مـن قـدغن
بــرای روز تــازه ، اجــازه بــی اجــازه
جلوی غارسا تو فینال کوپا با همین سیستم بازی کردیم
بازی رفت بایرن هم همین بود
یکیشون که نباشه لنگ میزنه سیستم 4-3-3
یه راه دیگه هم کارلتو امتحان کرده ایسکو رو میزاشت مهاجم کاذب ولی نتیجه نگرفت
جلو اتلتیکو نباید زیاد هجومی باشیم هر چقد خودمون تو ضد حمله خوبیم تو ضد حمله خوردنم استادیم
لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر ساله
هنوزم تیر و ترکش قلبُ می شناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه می ناله
نخواب آروم گل بی خار و بی کینه
نمی بینی نشسته گوله توو سینه
آخه بارون که نیست رگبار باروته
سزای عاشقای خوب ما اینه
نترس از گوله ی دشمن گل لادن
که پوستِ شیرِ پوستِ سرزمینِ من
اجاق گرم سرمای شب سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن
نخواب آروم گل بادومِ ناباور
گل دل نازک خسته ، گل پرپر
نگو باد ولایت پرپرت کرده
دلاور قد کشیدن رو بگیر از سر
دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمی ذاره
مثل یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر می شکنه تا وقتی سر داره
نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم
کتابای سفیدُ دوره می کردیم
که فکر شب ، کلاهی از نمد باشیم
نگو رفت تا هزار آفتاب هزار مهتاب
نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
بخون با من نترس از گوله دشمن
بیا بیرون بیا بیرون از این مرداب
نگو تقوای ما تسلیم و ایثاره
نگو تقدیر ما صدتا گره داره
به پیغام کلاغ های سیاه شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمیاره
نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من بیا تا من نگو دیره
سکوت شیشه های شب غمی داره
ولی خشم تو مشت محکمی داره
عزیز جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره
نخواب ای حسرت سفره گل گندم
نباش تو دالونای قصه سردرگم
نخواب رو بالش پرهای پروانه
که فریاد تو رو کم دارن این مردم
لالالالا دیگه بسه، گل لاله
اکبر زدی تو کار شهیار
وز پاييزي ميلاد تو در يادم هست روز خاکستري سرد سفر يادت نيست
ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر يادت نيست
تلخي فاصله ها نيز به يادت مانده ست
نيزه در باد نشسته ست و سپر يادت نيست
يادم هست يادت نيست
خواب روزانه اگر در خور تعبير نبود
پس چرا گشت شبانه. در به در يادت نيست؟
من به خط و خبري از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگويي که خبر يادت نيست
يادم هست يادت نيست
عطش خشک تو در ريگ بيابان ماسيد
کوزه اي دادمت اي تشنه مگر يادت نيست؟
تو که خود سوزي هر شب پره را مي فهمي
باورم نيست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دل ريختگان چشم نداري بي دل
انچنان غرق غروبي که سحر يادت نيست
يادم هست يادت نيست
در حال حاضر 139 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 139 مهمان ها)