مثل یک شوت پراز تاب و تب گل زدنت
تو و دروازه و یک تور به دور بدنت
من خطا میکنم از عمد دفاعم نکنی
تا نشانم ندهی قرمز دور دهنت
تک به تک با تو فقط لذت بازی دارد
که به پاس تو دقیق است حریف چو منت
گل بزن گل بزنم بازی پر گل زیباست
به جنون سر بزنم موقع لیلی شدنت
من و هجده قدم مانده به آغوش و خطا
تیرک آهنی و اخم و نگاهم به تنت
دائما وقت کشی میکنی و میخندی
خنده های نمکین چاشنی هر سخنت
ترس تعویض من و فرصت باقی مانده
به زمین ترس من از شیوه عاشق شکنت
جام حذفی شده را تا که به جامت نزنم
به خدا پا نکشم من از زمین چمنت
حسین آهنی
تو را در مشت میگیرم شبیه حبه ی انگور
نگاهت را نمیدزدی و میگویی که خب منظور؟
به خود میگویم از چشمش حذر کن تا سرت گرم است
نگاهش کن نمیفهمد که تو مجنونی و معذور
تفکر با من و باتو تصور های مستانه
تجسم کن تلنگر را شبیه ضربه بر سنتور
فقط با لمس انگشتت دلم در سینه میلرزد
لباست را که میبویم نگاهم میشود منشور
بدن براق و بازیگر هوس انگیز و رازآلود
امان از هسته ی قلبی که داری دختر مغرور
تورا از قورگیهایت نچیدم گرچه از طعمت
دهانم آب می افتاد و دندان بر لبم ساتور
بزن چرخی که مشتاقم ببینم رقص پایت را
برای عشوه ات چشمی چرانیدم فقط از دور
نه بد مستم نه هشیارم شراب ناب میفهمد
کمال آن تقلایی که در جسمت شده مذکور
سبک وزن پر از قدرت برای دلبری کردن
هم آهنگین ترین ناله شبیه زخمه بر تنبور
تو را در مشت خود دارم کنار صورتم اما
نگاهت مثل صیادی که دارد کوسه ای در تور
حسین آهنی
الیاس اینی که خریدی صداش چطوره
در حال حاضر 308 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 308 مهمان ها)