زخم جهان بر شانه و زجر جهان بر جان
امشب تو پشت هق هق من باش اکبر جان!
زخم جهان بر شانه و زجر جهان بر جان
امشب تو پشت هق هق من باش اکبر جان!
اکبرو لامصب چه سریع تغییر فاز داد
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
ستاره ها نهفته اند
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوستهوای گریه با من . . .
هرکه او بیدارتر پر دردتر....
در حال حاضر 236 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 236 مهمان ها)