باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری
باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری
سجاد
تو همان غنچه ی بشکفته ی زیبا شده ای
ولی از پشت ندانم زچه رو وا شده ای
هرکه آمد به درت شعری ونقشی بنگاشت
ای که زیباتر از آثار چلیپا شده ای
گرچه در پیکر این مصطبه سر گشتی لیک
سر آن آلت زشتی که هویدا شده ای
نام عن گل بشود بازهم عن میماند
تو که نیما نه ولی چون عن نیما شده ای
ای که صد بار به من فحش وفضیحت دادی
این نه عدلست تو یک مرتبه دولاشده ای!
بسکه در رفتی واز پشت تورا بگرفتم
همچو پیراهن معشوق زلیخا شده ای
تو از آنروز که از خانه ی ما در درفتی
((راهی دورترین گوشه ی دنیا))شده ای
دل من خواست دوباره به تو قاقا بدهم
دیدم از بخت بد ای وای تو بابا شده ای...
آقا من نیم ساعته منتظرم ازینا بزاری
تو که نیما نه ولی چون عن نیما شده ای
نوشته اصلی توسط Sajjad
آقا من نیم ساعته منتظرم ازینا بزاری
تو که نیما نه ولی چون عن نیما شده ای
نام عن گل بشود بازهم عن میماند
با تو دل میبردیم
با تو ترکش خوردیم
از کسی پنهون نیست
واسه هم میمردیم
منتشر شد ...
در حال حاضر 661 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 661 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
