هیچ در خیال ادامه یا اصرار به تعبیرم از "تراژدی ما"، در بازی با آرژانتین نیستم. اما بعد از فروافتادن پرده دیگر چه رمقی مانده که یک پردهی مؤخره هم به یازی اضافه شود و مثلا قهرمان نراژدی دوباره برخیزد تا بختش را دستکم در رؤیارویی با مثلا نفلهای مثل روزنکرانتز هم بیازماید؟ نه برای تماشاگران و نه برای بازیگران، بعد از اوج تراژیک رغبتی به ادامهی داستان نیست. فقط در مورد خودم میتوانم شهادت بدهم که داشتم ادای شوق را درمیآوردم، ادای بیخبری از سرنوشت محتوم را. چون پرده در لحظهای که باید فروافتاده بود.
در پردهی سوم بازیگرانِ خستهي تراژدی انگار با پاک کردن گریم و پوشیدن لباسهای خودشان داشتند میرفتند خانه. همه چیز معمولی بود و مثل همیشه، اگر چه ما همچنان در حال تشویقشان بودیم، و هستیم.
در این بازیهایی که ایران انجام داد فقط دو نفر با جون و دل بازی کردن یکیش تیموریان دومی قوچان نژاد
در حال حاضر 67 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 67 مهمان ها)