[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مجري: فاميل دور اون چيه دست بچته؟
فاميل: قشنگه آقاي مجري؟ من واسش خريدم،اسمش خيلي سخته درست نفهميدم تملت،تمبلت،...
مجري: آخه بچه انقدري تبلت چميدونه چيه؟ بچه داري چيکار ميکني؟
بچه: دارم پرينازو ادد ميکنم!
مجري: فاميل اين بچه الآن بايد بره بيرون بازي کنه،فعاليت جسمي داشته باشه،اين چيزا به دردش نميخوره
فاميل: آقاي مجري الآن ديگه عصر ارتباطاته...اين کارايي که شما ميگين مال صبح ارتباطات بود،ديگه خيلي ميخواست دير باشه دو و نيم سه بعد از ظهر!
(يهو بچه ميزنه زير گريه)
فاميل: بابايي چرا گريه ميکني؟
بچه: پريناز تو ريليشنشيپه!
داستان مردی به نام علی کریمی: کم حرف، ضداقتدار و مردمی
در حال حاضر 107 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 107 مهمان ها)