صفحه 126 از 290 نخستنخست ... 2676116124125126127128136176226 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1,251 به 1,260 از 2891

موضوع: Game of Thrones | به انتها رسید ..

  1. #1251
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,281
    نقل قول نوشته اصلی توسط m0hSen نمایش پست ها
    پس اخر داستان مشخص شده دیگه میشه پیش بینی کرد اخر سریال چی میشه کالیسی جان اسنو شاه شمال باهم متحد میشن وایت واکرها شکست میدن سریال به خوبی خوشی تموم میشه

  2. #1252
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    7,571
    تشکر
    825
    تشکر شده : 5,777
    سیزن بعدی چی بشه




  3. #1253
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,281
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]


  4. #1254
    Moderator
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    112,918
    تشکر
    220
    تشکر شده : 12,281
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]


  5. #1255
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    88
    تشکر
    35
    تشکر شده : 71



    • در طول جنگ،نامزد لیانا رابرت و برادرش ادارد، به همراه جان ارن، که پدر خوانده شان بود، رهبران مهمی بودند.
      ریگار بیشتر جنگ را در برج شادی در کنار لیانا گذراند.زمانی که ایریس جرالد های تاور را برای پیدا کردن او فرستاد ریگار برج را به خاطر رفتن به جنگ ترک کرد.
      ریگار جرالد را به همراه آرتور و اوسول برای حفاظت از لیانا گذاشت.
      نبرد تعیین کننده‌ی جنگ در ترایدنت به وقوع پیوست،جایی که رابرت ریگار را در یک نبرد تن به تن شکست داد و شورشیان ارتش سلطنتی را مغلوب کردند.
      با توجه به داستان های ویسریس تارگرین،ریگار برای «زنی که دوستش داشت» جنگید و مرد.
      در یکی از رویاهایی که دنریس در خانه نامیرایان می‌بیند، به نظر می رسد که آخرین لحظات زندگی ریگار را به تصویر می‌کشد. یاقوت های سرخ مانند قطره‌های خون از سینه‌اش جاری می‌شوند.
      سپس زانوهایش در آب غرق می‌شود. او اسم لیانا را با آخرین نفسش زمزمه می‌کند.

      در پی نبرد ترایدنت، بازماندگان ارتش ریگار به سمت بارانداز پادشاه عقب نشینی می‌کنند. رابرت زخمی شده بود و نمی توانست آنها را تعقیب کند، اما او تعقیب را به ادارد واگذار کرد. ادارد انتظار داشت با دروازه‌های بسته‌ی شهر ، با ایریس تارگرین دوم و هزاران هزار تارگرین آماده دفاع رو به رو شود. او دقیقا بعد از غارت بارانداز پادشاه توسط نیروهای خاندان لنیستر سر رسید.


      در بیشتر زمان شورش، لنیسترها با نادیده گرفتن درخواست‌های نیرو از هر دو طرفین شورشی و وفادار، بی طرف مانده بودند. سپس تایوین لنیستر و ارتش دوازده هزار نفری او به پایتخت رسیدند. ایریس به خیال اینکه نیروهای کمکی هستند دروازه های شهر را بر روی آنان باز کرد. در عوض آنها آنجا بودند تا شهر را تصاحب کنند و به شورشیان بپیوندند.

      پایسل موفق شد ایریس را راضی کند که دروازه‌های شهر را باز کند. پادشاه نیز همین کار را کرد، بدون اینکه بداند خود پایسل نیز به تایوین وفادار است. ایریس هشدارهای واریس را مبنی بر آنکه به پایسل اعتماد نکند،نادیده گرفت.

      ایریس نقشه آخر داشت: طرح آتش وحشی، راهی برای سوزاندن پایتخت،برجای گذاشتن خاکستر، استخوان سوخته و گوشت پخته شده برای رابرت. او به روزارت، دست پادشاه دستور داد که نقشه را اجرا کند تا مطمئن شود که نیروهای لنیستر همراه با او به هیزم‌های مراسم خاکسپاریش می‌پیوندند.
      در همین حین، او به جیمی لنیستر دستور داد تا سر تایوین را از بدنش جدا کرده و برای او بیاورد. جیمی در عوض روزارت را کشت و بعد به ایریس حمله کرد و او را نیز کشت.
      وقتی ادارد به اتاق تاج و تخت رسید جیمی را نشسته روی تخت آهنین یافت.


  6. #1256
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    88
    تشکر
    35
    تشکر شده : 71




    • مرگ و خاکسپاری

      بعد از این وقایع، ند به جنوب به سرزمین های طوفان رفت تا محاصره‌ی استورمز اند را بردارد.
      او بعد از آن به همراهی شش نفر به سمت برج شادی در کوه های دورن رفت و در آنجا سه عضو وفادار گارد پادشاه -سر آرتور دین، سر اوسول ونت، و سر جرالد های تاور- را در حال حفاظت از آن یافت.
      تنها ند و پرچم‌دار او هاولند رید از نبرد رخ داده، جانبه در بردند.
      ند لیانا را در «بستری از خون» در حال مرگ یافت.
      وقتی ند این جنگ را در خواب می بیند، جزییاتی اضافی وجود دارد. وقتی جنگجویان می‌جنگند، لیانا جیغ می‌کشد.
      بعد از آن رویا به طوفانی از گلبرگ‌های رز آبی که در سراسر آسمان خونی و خاکستری شده می‌وزند، تغییر می‌یابد. مشخص نیست که آیا این جزییات دقیقند یا خیر.

      تب،قدرت بدنی او را گرفته بود.صدایش ضعیف‌تر از زمزمه بود.
      زمانی که از ند خواست تا به او قول چیزی را بدهد در چشمانش ترس مشهود بود.
      وقتی برادرش قول داد،ترس از او رخت بر بست. او لبخند زد،انگشتانش را در انگشتان او (ند) چفت کرد.
      هنوز دست هایشان در دست هم بود که او جانش را از دست داد.گلبرگ های رز از کف دستان مرده‌ی او سر خورد.چندی بعد،هاولند رید ادارد را در حالی پیدا کرد که هنوز جسد را نگه داشته بود.
      هاولند دست مرد زنده را از دست دختر مرده جدا کرد با این حال ادارد به خاطر نمی آورد که بعد از مرگ لیانا چه اتفاقی افتاد.
      لیانا مدت کوتاهی پیش از مرگش،قولی از ند گرفت.
      "اگر رابرت بفهمه،اون رو میکشه...میدونی که میکشه...تو باید ازش مراقبت کنی...به من قول بده ند...قول بده."

      کلمات آخر او جملاتی بود که برادرش را در تمام طول زندگی‌اش تحت تاثیر قرار داد: ” به من قول بده، ند. “
      لیانا در زمان مرگش شانزده سال بیشتر نداشت.
      آرامگاه او در سرداب وینترفل،در کنار آرامگاه ریکارد استارک،قرار دارد.
      در سمت دیگر آرامگاه برندون استارک واقع است.
      مجسمه لیانا بر روی سنگ آرامگاه او حک شده است.
      با این حال رابرت معتقد است سنگتراش در نشان دادن زیبایی او موفق نبوده است.
      ادارد گفته است که لیانا خودش از او خواسته تا او را به وینترفل بازگرداند.او هر وقت که می‌توانست به آرامگاه خواهرش گل می‌برد چرا که او علاقه‌ی بسیاری به گل‌ها داشت.
      برن استارک در جایی اشاره می‌کند که فقط پادشاهان و لرد‌های وینترفل باید مجسمه های شبیه به خودشان داشته باشند نه اعضای خانواده‌های آنان. اما ادارد می‌خواست به خواهر و برادرش ادای احترام کند. ‌‌‌‌‌پایان
      منبع ویکی وستروس

    ویرایش توسط 88888888 : 07-04-2016 در ساعت 09:21 PM

  7. #1257
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    88
    تشکر
    35
    تشکر شده : 71
    نقل قول نوشته اصلی توسط m0hSen نمایش پست ها
    پس اخر داستان مشخص شده دیگه میشه پیش بینی کرد اخر سریال چی میشه کالیسی جان اسنو شاه شمال باهم متحد میشن وایت واکرها شکست میدن سریال به خوبی خوشی تموم میشه

  8. #1258
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    5
    تشکر
    31
    تشکر شده : 16
    از دوستانی که طبع هنری بالایی دارند خواهش میکنم شعر یا ترانه ای اندراحوالات عکس زیر پیداکنن . به نظر خودم شعر زیر ، زیاد بی ربط نیست

    خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
    آری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
    ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
    مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است

    تا گل خونی فریاد در این باغستان
    ساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ است
    وحشتی نیست از انبوه مسلسل داران
    تا در این دشت غرور کینه داران سرخ است
    رو سیاه است اگر این شب مردم کش بد
    تا دم صبح وطن سینه ی یاران سرخ است
    با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
    ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است


    ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
    مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است




    تصاوير پيوست شده
    ویرایش توسط amir8698 : 07-05-2016 در ساعت 12:56 AM

  9. #1259
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    18,402
    تشکر
    1
    تشکر شده : 190
    قسمت 11 رو بزارییییید

  10. #1260
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    18,402
    تشکر
    1
    تشکر شده : 190
    نقل قول نوشته اصلی توسط amir8698 نمایش پست ها
    از دوستانی که طبع هنری بالایی دارند خواهش میکنم شعر یا ترانه ای اندراحوالات عکس زیر پیداکنن .
    عجب حلوایه قندی تو جان بیگزندی توووووو

  11. کاربر مقابل از ^Amin^ عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 126 از 290 نخستنخست ... 2676116124125126127128136176226 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 43 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 43 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •