نه اتفاقا همین اتفاق میفته.تو همین قسمت اول خواهر و برادرای جزایر اهن الان یادم نیست اسمشون.وقتی برادره خواهره رو نجات میده از دست عمو میگه بریم به کمک دنریس ولی خواهره نمیره میگه باید یه جا باشه وقتی ملکه فراری شد و شکست خورد عقب نشینی کنه .این یکیش یکی دیگه هم وقتی تو گفتگوی سه تا مشاورا با هم-تایرون لنیستر و سرداووس و اون مشاور کچل-که راجع به جان اسنو و دنریس که چقدر بهم میان صحبت میکنن مشاور کچله راجع به این عشق میگه هیچ چیز جاودانه نیست.
اینها کدهائیه که میشه ازش حدس زد چی میشه.ممکنه هر دو بمیرن ولی نه الان انتهای ماجرای جنگ با پادشاه شب.ولی قبل اون از هم جدا میشن.و اتحادشون از هم میپاشه.