آقا من اینقدر تو کف سرسی بودم
اصلا نفهمیدم جان اسنو چطو مرد
دوستان یکی زحمت بکشه موزیک متن وقتی جان اسنو رو میکشن جدا کنه همینجا بذاره
بد جوری رو مخمه این موزیک
این هم دو آهنگ مربوط به خانواده ی استارک ها و خصوصا صحنه کشتن جان اسنو تقدیم به دوستان عزیز
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خبرهایی از انتخاب بازیگران فصل ششم
مدتی است که کار انتخاب بازیگران برای فصل ششم سریال شروع شده است. گرچه هنوز هیچ بازیگری برای نقش ها انتخاب نشده اما لیست بازیگران مورد نظر سازندگان که توسط سایت [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] منتشر شده است میتواند نکات قابل توجهی را در بر داشته باشد. سازندگان از لو رفتن لیست اسامی بازیگران فصل پنج درس گرفته اند و اینبار نام کاراکترها را مشخص نکرده اند و تنها به بیان مشخصات آنها اکتفا کرده اند اما برای طرفداران حدس زدن این شخصیت ها کار سختی نیست. پس بی مقدمه سراغ شخصیت های مورد نیاز برای فصل شش میرویم.
- دزد دریایی، مردی ۴۰ تا ۵۰ ساله. او دزد دریایی بدنامی است که وحشت را به تمام دریاهای جهان می آورد. باهوش، بی رحم و با اندکی دیوانگی! او ظاهر خطرناکی دارد و نقش زیادی در فصل آینده خواهد داشت.
به احتمال زیاد این دزد دریایی کسی جز [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] عموی تیان باشد که خیلی ها انتظار می کشیدند او را در فصل پنجم ببینند و نسبت به حذف شدن این کاراکتر نگران بودند. البته [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] هم میتواند با این توصیفات بخواند اما شکی نیست که تشابه یورون با این جزئیات بیشتر است.
- پدر، مردی ۵۰ تا ۶۰ ساله. یکی از بهترین جنگجویان وستروس، مردی سخت گیر و بی احساس. کسی که هم در نبرد و هم در خانه اش نظم و انظباط نظامی را اجرا می کند. او نقش مهمی را در خط داستانی یکی از شخصیت های مهم سریال بازی خواهد کرد.
بی شک این توضیحات کسی غیر از [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] پدر سمول تارلی نمی تواند باشد. کسی که دل خوشی از سم ندارد و استنیس هم در فصل ۵ از او به عنوان یک جنگجوی خوب یاد میکند.
سه بازیگر بعدی نیز به احتمال زیاد مادر، خواهر و برادر سم(دیکون) خواهند بود. احتمال میرود که سم به همراه گیلی در راه رفتن به اولدتان سری هم به خانه بزند.
- مادر، زنی ۵۰ ساله، چاق و مهربان و زیبا. او ارتباط خوبی با یکی از فرزندان خود که نجابت وی را به ارث برده است دارد.
- خواهر، ۲۰ ساله. دختری مهربان، دوست داشتنی و فروتن است.
- برادر، حدودا ۲۵ ساله، ورزیده، شکارچی و شمشیرزن خوب. او ذکاوت چندانی ندارد اما فزند مورد علاقه پدرش است.
- کاهن، مردی ۴۰ تا ۵۰ ساله. سرباز سابقی که به دنبال مذهب رفته است. سپتونی که در روستاها به کمک مردم میپردازد. مردی که جنگ های بسیاری را دیده است.
به نظر میرسد که این شخص سپتون مریبالد باشد اما عجیب است که چرا در فصل ۶ حضور دارد و نه در فصل ۵!
- بازیگر زن، زنی ۴۰ ساله که در گروه نمایش دوره گرد فعالیت دارد. شوخ طبع و جذاب.
- کاهنه، زنی ۲۰ تا ۳۰ ساله. زیبا و جذاب.
- جنگجوی تندخو، مردی قد بلند، ۳۰ تا ۴۰ ساله. با اندام ورزیده. دو رگه.
همچنین سازندگان به دنبال سه پسر جوان میگردند که به نظر میرسد مربوط به یک فلش بک در داستان باشد:
- پسر بزرگ، پسری ۱۰-۱۲ ساله که قرار است نقش ۷-۸ ساله را بازی کند. پسری باهوش که از سن خود بزرگتر نشان می دهد. قد بلند است اما چاق نیست. تنها در یک صحنه حضور دارد.
- پسر ۱۲ ساله. پسری با موهای قهوه ای و چشمان آبی. باید لهجه شمالی داشته باشد. باید در صحنه ای به شمشیرزنی با شمشیر چوبی بپردازد.
- پسری هفت ساله. پسری با موهای قهوه ای تیره، صورت باریک و چشمان سبز. او نیز باید لهجه شمالی داشته و با شمشیر چوبی بجنگد.
تو سيزن بعد got قراره نقى معمولى اينا يه گلدسته واسه قلعه پادشاهى به دستور ارتش ايمان ببرن كه تو راه مارهاي شنزار ماشين ارسطو رو ميدزدن.
...............................
من سرباز قماری بودم که آس و شاه نشون داشت
..........................
جرج آر.آر مارتین و دیوید بنیوف از مجازات سرسی لنیستر در اپیزود آخر فصل پنجم «بازی تاج و تخت» میگویند
اينترتينمنت ويكلي: چهار سال پيش جرج آر.آر مارتين در مصاحبهاي از پيشبيني خود درباره لحظاتي از اپيزود نهايي يكشنبه شب بازي تاج و تخت صحبت كرد: "قرار است صحنهاي جدلآميز باشد." و خبرنگاران هم از او پرسيدند كه "اين صحنه فمينيستي است يا ضد زن؟"
مارتين درباره راهپيمايي فرساينده شرم صحبت ميكرد، جايي كه سرسي لنيستر (لينا هدي) آبزيركاه با توبيخي فراتر از تصورات تماشاگران رو به رو شد، زماني كه عريان به خيابان قدم گذاشت و پي در پي زير ضربت معترضانه مردماني خشمگين تحقير شد. اين صحنه درواقع اقتباسي از مجازات جين شور(Jane Shore) ، معشوقه شاه ادوارد چهارم (King Edward IV) است كه در قرن پانزدهم در نتيجه حكمي مشابه مجبور به قدمزني در سراسر لندن شد (اگرچه برخلاف سرسي پوششي نازك از لباس برتن داشت).
مارتين دراين باره ميگويد: "اين مجازات مختص زنان و براي از بين بردن غرور آنان در نظر گرفته ميشد. و سرسي هم با تكبر خود تعريف ميشود."
دكتر لاريسا تريسي، استاد دانشگاه لانگوود توضيح ميدهد كه مجازات راهپيمايي لخت مادرزاد در طول خيابانهاي بلند در قرن سيزدهم در فرانسه اجرا ميشده است. اين مجازات براي مردان زناكار در نظر گرفته ميشد و در طي آن زوج گناهكار را با طنابي به يكديگر ميبستند و به قدمزني در خيابانها وادارشان ميكردند.
براي سازندگان اصلي سريال، ديويد بنيوف و دن وايس اين صحنه از بحرانيترين لحظات خط داستاني سرسي بود كه در اصل به قصد درهمشكستن احساسات تماشاگران نسبت به يكي از كاراكترهاي شرور داستان طراحي شده بود. بنيوف دراين باره ميگويد: "چيزي كه در تماشاي لينا براي من جذاب بوده حضور هميشگي او در صف دشمنان است. ما همه تيريون را دوست داريم و او هم سعي در قتل تيريون داشته. اما تماشاي اين صحنه همه چيز را عوض ميكند چراكه او به شكل وحشتناكي مورد تجاوز قرار گرفته و شما هم به آرامي نسبت به او احساس ترحم پيدا ميكنيد. عدم دلسوزي براي او تقريبا ممكن نيست چراكه او يك انسان است و حالا زيرعذاب شكنجه گرفتار شده. بنابراين ما با آخرين شانس خود اميدواريم كه به نوعي اين احساس در مخاطب زنده شود و او هم بتواند انتقاماش را از كساني كه با او بدرفتاري كردند بگيرد. اين چيزي است كه من با تماشاي صحنه نزديك شدن مانتين به او و بلند كردناش از روي زمين حس كردم و آن برق ناگهاني در چشمان سرسي هم قابل تشخيص بود."
"اين حقيقت درباره جيمي لنيستر هم براي من صادق بود. يكي از اولين برخوردهاي ما با او صحنهاي است كه آن بچه را از پنجره به بيرون هل ميدهد و پس از آن حاضر است كه براي رهايي از زندان آدم بكشد. او اساسا آدم غيراخلاقياي است. با اين حال همه چيز (در فصل سوم) وقتي كه در حمام با برين نشسته و شروع به تعريف واقعيت داستان قتل "شاه ديوانه" ميكند تغيير ميكند. سرسي كاراكتر حيلهگري است و از اين رو با جيمي تفاوت دارد. او زن پيچيدهاي است. اما من هيچگاه او را به عنوان يك كاراكتر تماما شرور نديدهام، سرسي به شكلي غريزي سعي در محافظت از فرزندانش دارد و كسي است كه در رابطهاش با مردها هميشه مورد سوء استفاده قرار گرفته، فرقي نميكند كه اين مرد پدر او باشد يا همسرش. او كسي است كه از نقش خود در اين بازي خمشگين است و برآشفتگي شديدي در وجودش رخنه كرده."
كارگردان مشهور و ثابت سريال، ديويد ناتر (كه كارگرداني اپيزود عروسي سرخ هم در كارنامهاش ثبت شده) اين صحنه را از نقطه نظر سرسي تعريف ميكند. بنيوف دراين باره توضيح ميدهد: "چيزي كه در نوع برخورد ديويد ناتر با اين صحنه چشمگير است القاي اين احساس است كه اگر شما جاي سرسي بوديد چه واكنشي نشان ميداديد؟ طبيعتا شمايي كه مخاطب باشيد در خيابان راه نميرويد و كثافات و ميوه گنديده و هرچيز ديگري روي هيكلتان نميريزند، اما ناتر به شما اجازه تجربه اين احساس را داده است. نماهاي بسياري اول شخص هستند، به شكلي غيرارادي اين حس به درون شما رسوخ ميكند. و به محض اينكه به جلد يك كاراكتر برويد تنفر از او سخت خواهد شد."
در كتابهاي مارتين هم سرسي براي اجراي مجازاتاش كاملا عريان است. براي تاثيرگذاري حداكثري اين صحنه، لينا هدي به همراه بدل خود براي القاي اين تصور كه سرسي در اين نمايش لخت مادرزاد است با يكديگر همكاري داشتهاند: "آنها سعي در شرمنده كردن او دارند. سعي دارند كه تا جاي ممكن تحقيرش كنند. بنابراين اين بايستي كه صحنهاي از يك كابوس باشد. و كابوس هم راه رفتن برهنه شما مقابل چشمان مردم شهر است. اين راهپيمايي اگر به همراه لباس زير باشد آنقدرها هم كابوسوار نخواهد بود."
آیا مرگ جان اسنو واقعی است؟ / جرج آر.آر مارتین به همراه خالقین «بازی تاج و تخت» از مرگ جان اسنو میگویند
اينترتينمنت ويكلي: آيا جان اسنو واقعا مرده است؟ بستگي دارد به كدام نسخه از تاريخ وستروس رجوع كنيد. در اپيزود نهايي فصل پنجم بازي تاج و تخت و در بخش آخر كتاب "رقصي با اژدهايان" كه در سال 2011 منتشر شد اسنو ظاهرا به دست همقطارانش در قلعه سياه كشته ميشود. برادران "نايتز واچ" اسنو را براي دوستي با وحشيها عليه دشمن ماوراءالطبيعي مشتركشان مجازات كردند. دن وايس تهيهكننده در مصاحبه با اينترتينمنت ويكلي اينگونه از مرگ جان اسنو صحبت ميكند: "مرگ، مرگ است. اميدوار بوديم كه پس از تماشاي اين صحنه و با توجه به شكل فيلمبرداري آن جواب چنين سوالي در ذهن مخاطب خالي از ابهام باشد. پس از اتمام صحنه بايد واضح باشد كه چه اتفاقي افتاده. چنين چيزي از آن نوع صحنهها نيست كه سوالي مثل "نفهميدم، چه اتفاقي افتاد؟" در ذهن ايجاد كند."
با اين حال جورج آر.آر مارتين در طي مصاحبهاي در سال 2011 در پاسخ به اينكه در منظومه او چه اتفاقي ميافتد به شكل ديگري جواب ميدهد: "اوه، شما فكر ميكنيد كه او مرده است، مگر نه؟ خوانندگان من بايد بهتر از آن باشند كه هرچيزي را به عنوان حقيقت قبول كنند."
با اين حال تنها چند ماه پيش، با مطرح شدن دوباره اين سوال، مارتين اينگونه جواب ميدهد: "اگر تنها يك چيز باشد كه به طور قطع درباره دنياي يخ و آتش بدانيم اين است كه مرگ در آن لزوما هميشگي نيست."
يكي از تئوريهاي قديمي درميان هواداران اين است كه شايد اسنو تنها لحظاتي قبل از مرگ به درون جسم گرگ اسرارآميزش، گوست نقل مكان كرده باشد {اين اتفاق از جان اسنو يك "وارگ" خواهد ساخت، درست شبيه به برادر كوچكش برندون استارك. وارگها توانايي نفوذ به كالبد حيوانات را دارند. م} و روح خود را در دنياي فيزيكي عليرغم نابودي تناش نجات داده باشد. تئوري ديگري ميگويد كه مليساندرا ساحره ميتواند اسنو را با همان روشي كه توروس (يكي ديگر از خدمتگذاران خداي روشنايي)، بريك داندريون را در فصل سوم و در كتابها دوباره به زندگي بازگرداند احيا كند (مليساندرا در اپيزود آخر درست به موقع به قلعه سياه بازميگردد و اين چنين احتمال به وقوع پيوستن چنين اتفاقي را تقويت ميكند). جواب قطعي اين سوالها شايد تا انتشار كتاب بعدي مارتين، "بادهاي زمستاني" يا تا شروع پخش فصل ششم مشخص نشود.
وقتي از مارتين درباره بزرگترين "اشتباه" جان پرسيدم با حالتي متفكرانه اينگونه جواب داد: "مگر اشتباهي هم مرتكب شد؟ فكر كنم با اين نگاه تصميمات او اشتباه محسوب ميشوند كه جان را در مسير از دست دادن رهبرياش قرار داد. با اين حال چنين تصميماتي در راستاي حفاظت از مملكت و مقابله با تهديد وايت واكرها ضروري و هوشمندانه بودند. من شاگرد بزرگ تاريخ هستم، و در سراسر تاريخ هميشه اين سوال وجود دارد كه تصميم درست چيست؟ شما با دركي درست به يك نبرد شكستخورده نگاه ميكنيد و ميگوييد اعضاي ارتش مغلوب را گروهي احمق تشكيل ميدادند. آيا ناپلئون براي همه جنگهايي كه در آن پيروز شد يك نابغه بود؟ يا يك احمق براي شكست در واترلو؟ بخشي از من درحال واكنش نشان دادن به گذشته است. وقتي كه شما فرمانده ارشد ديدبان شب يا پادشاه انگلستان هستيد حكمراني كار دشواري است. اينها تصميمات سختي هستند كه هركدام عواقبي هم دارند. ما جان را در تقلا براي كنترل همهجانبه قلعه سياه و معامله با وحشيها و تهديدات آنسوي ديوار و از طرف ديگر سرسي و دني را هم در قلمروهاي خود و در حال سر و كله زدن با تصميماتشان ميبينيم."
براي سريال شبكه اچبياو و با توجه به لحن تهيهكنندگان در مصاحبهها جان مرده است. هرينگتون در مصاحبه با ما تقريبا با قاطعيت از اين موضوع صحبت كرد. همچنين دن وايس اشاره ميكند كه در جريان ساخت يك سريال يا فيلم، با رسيدن به بخش آخر كتاب "رقصي با اژدهايان" مقاومت دربرابر ابهام سرسامآور كتاب مارتين بسيار مشكل است. سازنده سريال بايد درنهايت به هر طريق به سرنوشت كاراكترها تن دهد: "در كتاب شما قادر به ايجاد اين تاريكي و ابهام هستيد. در سريال همه مخاطبان چيزها را آنطور كه هست ميبينند. قانوني وجود دارد كه ميگويد "اگر بدن بيجان طرف را نديديد پس او واقعا نمرده." بگذاريد صحنه بريدن سر ند استارك را مثال بزنم، در آن صحنه ما يك آبشار خون مانتي پايتونوار نياز نداشتيم، اما لازم بود كه ورود تيغه شمشير به گردن او را داشته باشيم و سپس صحنه را زماني كه تيغه در ميان گردن او قرار دارد كات بدهيم، طولانيترين بحث ما مربوط به اين صحنه بود، دو ساعت مذاكره درباره اينكه در فريم شش كات بزنيم يا فريم هفت يا فريم هشت. و همه صحبت در اين مسير بود كه در نهايت مرگ ند بايد خالي از هرگونه ابهام نمايش داده ميشد. يادم است كتاب را بارها ميخواندم و عقب و جلو ميكردم و از خودم ميپرسيدم كه آيا چيزي را از قلم انداختهام؟ آيا كسي براي اجراي مجازات جايگزين ند شده بود؟ ميزاني از ابهام در اين قسمت از كتاب وجود دارد چراكه شما هيچ نوع توصيف سرراست استاركواري از اين صحنه نداريد. در كتاب شما ميتواند به شكلي اطراف موضوع مانور دهيد كه ايجاد ابهام كند و شما در هر صورت ملزم به اين هستيد كه اين ميزان از ابهام را به تصوير هم منتقل كنيد."
اگر جان در كتابها زنده باشد و به كلي از سريال خارج شده باشد در هر حال اين اولين باري نخواهد بود كه سريال از رستاخيز يكي از كاراكترهايش بدون توجه به اتفاقي كه در كتابها ميافتد صرفنظر ميكند. در كتابهاي مارتين كتلين استارك در پي انتقام خود در شمايل "بانوي سنگدل" زنده ميشود و با اين وجود به نظر نميآيد كه اين قسمت در برنامه آينده سريال جايي داشته باشد. رهبر وحشيها، منس ريدر هم به وضوح در اپيزود اول اين فصل زندهزنده سوزانده شد و اين در حالي است كه در كتابها او درواقع به كمك جادوي مليساندرا نجات يافته و بعدها در دربار بولتونها در وينترفل ظاهر ميشود.
اما درباره جان در سريال... شوخي ميكنيد؟ آيا او واقعا مرده است؟ وايس به گمانم مدتي پيش از شروع فصل بود كه در يكي از مصاحبههايش گفت: "ميخواهيد چه كار كنيد؟ كيت مرد خوشچهرهاي است. بسيار بازيگر دوستداشتني و بااستعدادي است و كار كردن با او آسان است. روز فيلمبرداري چنين صحنهاي تلخ و ناراحتكننده خواهد بود."
در حال حاضر 19 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 19 مهمان ها)