نوشته اصلی توسط rebasss
نگو که اینجوری هستی
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]+
چند وقته حس و حالت مثل قدیم نیست
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
باور کنید لاک زدن یه آرامشی میده که نگوووو اینُ فقط دخترا درک میکنن : ))
امروز رفتم آویز ناخن هم بگیرم مغازه نداشت :|
حال نداشتم برم جای دیگه : ))
دقیقا@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]+
چند وقته حس و حالت مثل قدیم نیست
چرا کم بد نیستی!!!!!
هان!!!
من که همیشه اینجوری ام ....دقیقا
چرا کم بد نیستی!!!!!
هان!!!
صابر حالش خرابه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
منم ناخن انگشت کوچیکه دست چپم رو لاک مشکی میزنم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
منم داشتم حرفتُ در مورد صابر تایید میکردم ..من که همیشه اینجوری ام ....
صابر حالش خرابه
با اون بودم چرا کم بد نیس : (
اصن بد نباشه : (
همتون همیشه خوبُ خوشُ سلامت باشید
غم فراق از خانم منشی بد دردیست
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 135 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 135 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
