صفحه 113 از 3874 نخستنخست ... 13631031111121131141151231632136131113 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1,121 به 1,130 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #1121
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    26,955
    تشکر
    661
    تشکر شده : 5,482
    روزی روباه به گرگ گفت زندگی را یادم بده
    گرگ گفت از بالای تپه بپر
    روباه گفت پایم میشکند
    گفت بپر میگیرمت
    روباه پرید گرگ نگرفتش
    روباه پرسید چرا ؟ گرگ گفت درس اول :
    اعتماد یعنی مرگ

    ,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
    ".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉

  2. 7 کاربر مقابل از Dark Silence عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #1122
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,972
    نقل قول نوشته اصلی توسط Soheil نمایش پست ها
    اول تو عجقش بعد همه
    نزدیک رمضونِ باس یاد و خاطره ـش زنده نگه داشته بشه
    آخرین بار حاجی رفت اذون بزنه!!!!! دیگه نیومده مثکه اذون گرفته حاجی رو زده


  4. 2 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #1123
    فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    4,499
    تشکر
    489
    تشکر شده : 1,498
    نقل قول نوشته اصلی توسط PanterA نمایش پست ها
    داداشم کلاس سوم دبستانه ساعت 7 صبح بیدارش کردم ، با جدیت تمام سر همه خونواده داد میزنه .
    .

    .


    ای بابا ولم کنید ، 3 ساله درس میخونم به کجا رسیدم !!

  6. 5 کاربر مقابل از AL222 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #1124
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,972
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    ضربان قلب من تند میزنه
    دیگه عرضی نیست
    دهن سرویس
    ببینم چه میکنیا


  8. 3 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #1125
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    26,955
    تشکر
    661
    تشکر شده : 5,482
    سیاه پوشیده بود و جذاب تر از بقیه....
    به جنگل آمد....
    من هم استوار بودم و تنومند...
    منو انتخاب کرد.
    دستی به اندام و شاخه هام کشید...!
    تبرش رو در آورد....
    زدو...زدو....زد...
    محکم و محکم تر.
    به خودم و کالبدم میبالیدم....
    دیگه نمیخواستم درخت باشم....
    آینده خوبی در انتظارم بود؟
    میتونستم یک قایق باشم....
    شاید هم چیزی بهتر.
    درد ضربه هاش بیشتر و بیشتر میشد....
    و من به امید روزهای بهتر
    تحمل،و توجهی به اون نمیکردم.
    اما ناگهان چشمش به دختری!
    نه نه...به،،درختی،،دیگه افتاد.
    شاید اون تنومندتر و زیباتر بود،شاید هم نه....!
    اما،،،حداقل به نظر مرد،تبر،به دست اون درخت چوب بهتری داشت.
    شاید هم از من سیر شده بود....
    و دیگه براش جلوه ای نداشتم.
    منو رها کرد....
    با زخمهای ناخواسته برتنم....
    اونو برد....
    من دیگه نه درخت بودم،نه تخته سیاه مدرسه،نه عصائی برای پیرمردی و نه قایقی....و من....خشکم زد،،،،!
    میگن:این رسم شما آدماست.
    قبل از اینکه مطمئن شید انتخاب میکنید.
    و وقتی باضربه هاتون طرف مقابل رو آزار دادید....
    اونو به حال خود رها میکنید.
    ای انسان....
    تا مطمئن نشدی تبر نزن!
    تا مطمئن نشدی احساس نریز.....!
    دیگری زخمی میشه.
    خشک میشه.....
    می میره آخر،،،،،،

    ,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
    ".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉

  10. 6 کاربر مقابل از Dark Silence عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #1126
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    26,955
    تشکر
    661
    تشکر شده : 5,482
    روزی کنیزی نزد شیخ رفت و به شیخ گفت: یا شیخ حالم خوب نیست. مرا سامان ده.
    شیخ فرمود مشکلت چیست؟
    کنیز گفت یا شیخ سینه هایم آنقدر درد میکنن که میخواهم آنها را بکنم بندازم جلوی گربه.
    شما چه میگویید؟
    شیخ که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود :

    میوووو

    ,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
    ".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉

  12. 7 کاربر مقابل از Dark Silence عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #1127
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    22,048
    تشکر
    728
    تشکر شده : 1,904
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    نزدیک رمضونِ باس یاد و خاطره ـش زنده نگه داشته بشه
    آخرین بار حاجی رفت اذون بزنه!!!!! دیگه نیومده مثکه اذون گرفته حاجی رو زده
    فک کنم زن گرفت بلاخره اخه فیس هم نی یاهوهم نی شاید تو وایبرو...هس ولی یادش بخیر چ روزایی بود اجی محیا و محلا یادته یا طانی یا حسینا و مانیو...کاش او روزا بود خدایی از ای روزی ک الا دارم عالی بود صب تا شب تو چت روم بهم تیکه و زر میزدیم الا چی...

  14. 4 کاربر مقابل از Soheil عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #1128
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,972
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    دوست پسری هستم نو و آکبند و دست نخورده فقط چند روز تو نخ یه خانم منشی بودم که نافرجام ماند
    از متقاضیان تقضا میشود به مدیر برنامه هام " صابر " مراجعه کنن
    صابر فرم هارو بین خانم ها توضیع کن احتمالا بازدید تاپیک زیاد بشه از امشب
    میخوای رو دست میلاد بلند شی؟


  16. 4 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #1129
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    19,319
    تشکر
    20,632
    تشکر شده : 17,400
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    واسه من غمگین ترش پیش اومده... یه پیرمرد تنها دم در نشسته بود گفتم حاجی اجازه هست اینجا پارک کنم جا گیرم نمیاد
    گفت پارک کن پسرم امروز هیشکی از بچه هام نمیاد پیشم

    غمگين ترش براي من پيش اومده... رفتم ايرانسل خيابون آفريقا اونجا خيابون اصلي پارك ممنوعه دفتر ايرانسلم تو كوچه س اومدم برم تو كوچه پارك كنم ، پارك بان اون كوچه گفت خانم نرو خيلي بايد بري داخل كوچه كه جاي پارك پيدا كني ماشينتو بذار تو همين خيابون پليس بياد ردش ميكنم . گفتم نه بابا جريمه ميكنه گفت شما چيكار داري مثلا پارك بانما پليسا آشنان نميذارم جريمه كنه .
    خلاصه منم ماشينو پارك كردم رفتم تو دفتر و با اجازتون يه 3_4 ساعتي هم معطل شدم اونجا، برگشتم بيرون يه برگ جريمه 50 هزار تومني خوشگلم پشت شيشه ديدم خشكم زد مردِ تا منو ديد با خنده اومد جلو گفت ديديد اتفاقي نيوفتاد ؟ گفتم مرد حسابي ديگه اتفاق چجوري بايد ميوفتاد اين جريمه چيه؟ يهو با تعجب گفت اي داد كي نوشت يه لحظه رفتم دستشوئي شرمنده بخدا ، منو ميگي كارد ميزدي خونم در نميومد هيچي ديگه يه حال اساسي داد بهم

  18. 3 کاربر مقابل از tandis_m عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #1130
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    19,319
    تشکر
    20,632
    تشکر شده : 17,400
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    ای ننه دختر دوست سریع زدی ما رو شَتَک کردی

    نخيرم مگه نميبيني يكي به نعل زدم يكي به ميخ هواي هر دو گروه رو داشتم

  20. 3 کاربر مقابل از tandis_m عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 113 از 3874 نخستنخست ... 13631031111121131141151231632136131113 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 92 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 92 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •